نظر به اهمیت و تأثیر فوق العاده ی داستان مادر باید انواعی را برای بیان کردن و گفتن به کودک انتخاب کند.
اما چه داستانهائی را انتخاب نماید؟ این بستگی دارد به آنکه مادر در بیان داستان چه هدفی دارد.
شک نیست که داستان های جن و پری، آدم جنگلی، دیو مخوف و از این قبیل باید دور افکنده شود. منظور این نیست که بگوئیم جن وجود ندارد بلکه می گوئیم آنچه که برای کودک باید انتخاب شود از این نوع مناسب نیست. قصه های ترس آور کشنده اشتهای کودک و موجب ایجاد ترس های خطرناکند.
داستان ها باید تصاویری از حق و باطل بدست دهند و در آن پیروزیها اغلب از سوی حق باشد و یا لااقل روح امید را در کودک زنده نگهدارد.
داستان ها باید مقام عالی و شامخ انسانی را به وی معرفی کنند و ادب تربیت انسانی را به فرد نشان داده و حقایق جاودانی را که از آن به سنت الهی تعبیر می کنیم به وی عرضه و او را وادار به تبعیت از آن نماید.
داستان باید روح ابتکار را در کودک تقویت کند و جنبه های خصمانه و کینه توزانه را در او بکشد و یا تضعیف کند، درس اخلاق بدهد و راه و روش انسانیت بدو بیاموزد.
داستان نباید روح بلاهت را در کودک کاملاً عیان سازد و تصور غلط از اجتماعی که کودک در آن زندگی می کند به او ندهد.
برای کودکانی که ترسو هستند بهتر است از داستان قهرمانان و شجاعان صحبت شود و برای آنها که اشتباهاتی دارند داستان های دیگری برای کوباندن آن روحیه ها. در همه حال قصه ها به تناسب مورد نظر بوده و دارای جنبه ی آموزندگی اصلاحی باشد.
برای اطفال خردسال از داستانهای غم انگیز نقل نشود، زیرا روح آنان را افسرده می سازد و بعدها ممکن است حالت قساوت را در آنان تقویت و یا ایجاد نماید.
داستان ها باید روح اعتماد و اطمینان را در کودکان زنده کنند و آنها را از یأس و نومیدی دور و بر حذر دارند.
داستان باید جنبه ی ارشادی داشته باشد، موجب تحول و حرکتی در کودک شود نه آنکه عقلش را تخدیر کند و ذهن و هوش او را برباید.
داستان ها باید در خدمت اغراض و اهداف انسانی و مذهبی باشد نه در خدمت پلیدی ها، باید اصول زندگی شرافت آمیز را به فرد بیاموزد نه جنبه های آلودگی را.
و بالاخره و در همه حال اگر داستان ها ملموس و جنبه هایش لااقل براساس تصویرها قابل مشاهده باشد بیشتر و بهتر در روح کودک اثر می گذارد.