خداوند حکیم برای آفرینش انسان و نیز جهان هستی هدف والایی در نظر گرفته که از مطالعه و تفکر در ساختار وجودیش روشن می گردد و آن، تکامل و رسیدن به قله های کمال و درجات متعالی است. تمایلات وگرایش های عالی انسانی و نغمه های ملکوتی درونی و لذت های معنوی ناشی از تأمین آنها، هدف دار بودن جهان و انسان و راه رسیدن به آن را گوشزد می نماید.
همه ی انسان ها با فطرت خدا طلبی و یکتا پرستی آفریده شده اند و خدای خود را از عمق جان دوست داشته و همواره رو به سوی او دارند. بر این اساس هدف از آفرینش انسان رسیدن به آن کمال بی نهایت و آن معشوق جمیل بی همتاست و هدف از اشتیاق و گرایش درونی به کمال همانا نایل شدن به لقای پروردگار و وصال اوست.
اما راه رسیدن به آن هدف و مقصد اعلا تنها در سایه ی معرفت و شناخت او و سنخیت یافتن و هم رنگ شدن با آن ذات مقدس ممکن است، چرا که او جمیل و محبوب و یگانه ای است که کمالات و زیبایی های نامتناهی دارد و تا آن معشوق با همه کمالاتش شناخته نشود، عشق به او حاصل نمی شود و تا انسان در پرتو حرکت به سمت او و آراسته شدن به زیبایی ها و کمالاتش، سنخیت و شباهت به او نیابد، نمی تواند به وصالش نایل آید.
بنابراین شناخت خداوند متعال، پایه و اساس عشق به آن حقیقت والاست و تخلق به
اخلاق الهی مبنای وصال اوست. به همین جهت خالق بزرگ، انسان را بر اساس فطرت حقیقت جویی و معرفت خواهی، فضیلت طلبی و زیبا دوستی آفرید، تا به وسیله ی این استعدادها و سرمایه های والای درونی، خدای محبوب خویش را از طریق خودشناسی و جهان شناسی و صفات الهی بشناسد و قلبش از محبت او سرشار گردد، آنگاه خود را به آن صفات مزین نموده، و شایستگی رسیدن به جمال روح افزا و آرامش آفرین آن معشوق یگانه را پیدا کند.
این گنج های فطری، ارزش های اصیل انسان و معیارهای انسانیت اند. میزان انسانیت آدمی به مقدار پرورش ارزش های فطری و ملاک فضیلت و برتری، وجود این ارزش ها در انسان است، همانگونه که لذت های اصیل و برتر همانا لذایذ معنویِ درونی ناشی از آنها می باشد که همیشگی و ابدی است و فلسفه ی آنها تشویق و ایجاد اشتیاق برای وصول به کمال انسانیت است.
رمز خوشبختی و سعادت انسان در نیا و آخرت آن است که زندگی خود را بر پایه ی این فطریات و استعدادهای عالی انسانی و پرورش آنها در سایه ی هدایت های الهی و دینی تنظیم نماید، در غیر این صورت بر خود و انسانیت خویشتن ضربه وارد کرده که نتیجه ی آن جز هلاکت و بدبختی در دنیا و آخرت نخواهد بود.
پس نباید فریب خوشی ها و لذت های زودگذر دنیا و رفاه و آسایش ظاهری این جهان را خورده و ازبلندای مقام ذاتی خویشتن و به دست آوردن تجارتی بزرگ در این تجارت خانه دنیا غافل ماند، زیرا ضرر و زیان آخرت به هیچ وجه قابل مقایسه با این دنیا نیست. لذا روش عاقلانه آن است که در اندیشه ی رستگاری در آخرت و درجات عالی بهشتی باشیم، هر چند نیازمند تحمل سختی ها در این دنیا باشد.
به عنوان مثل از ساختار وجودی یک هواپیما و اجزای بیرونی و درونی آن می توان هدف از ساخت آن و میزان قدرت علمی و فکری و خلاقیت سازنده ی آن درک نمود و نیز استفاده درست از آن بر اساس طبیعت و ساختار وجودیش و بهره مند شدن از جهت دهی ها و هدایت های بیرونی، علاوه بر آن که انسان را به هدف و مقصد می رساند،
از عمر و برکت بیشتر نیز برخوردار می گردد. اما بهره برداریِ نادرست و بر خلاف اقتضای آن، نه تنها انسان را به مقصد نمی رساند، بلکه باعث سرنگونی و نابودیش می شود.
هواپیمای وجود انسان نیز چنین است؛ جسم آدمی به مثابه ی بدنه ی هواپیما و روح و فطرت او همچون موتور آن است و بهره برداری درست و بجا از سرمایه های عظیم روحی و جسمی و حرکت بر طبق فطرت و قوانین روح و جسم، با کمک وحی و دین از بیرون، آدمی را رو به بالا برده و در آسمان حقیقت به پرواز درمی آورد و قله های معرفت و کمال را یکی پس از دیگری فتح می کند تا به سر منزل مقصود که همانا مشاهده قبلی خداوند جمیل و وارد شدن به بهشت برین در جوار پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت او (علیهم السلام) و سایر پیامبران و فرشتگان و به طور کلی سعادت و لذت جاودانه است، می رساند.
اما حرکت برخلاف مسیر روح تکاملی، مانع صعود و پیشرفت آدمی است و او را از نعمت های ابدی و سعادت جاودانی محروم می سازد و حتی آرامش و آسایش در این دنیا را از انسان سلب کرده و روزگارش را تیره و تار می کند.
بر این اساس زندگی، دانشگاهی است برای تعالی انسان در زمینه ی علم و معرفت، و پرورشگاهی است برای تکامل روح در زمینه ی اخلاق و معنویت. در پایان عمر به هنگام مرگ، کارنامه ی قبولی و فارغ التحصیلی یا مردودی و اخراجی را به دست انسان می دهند، لذا بعضی با دلی آرام و چهره ای شاد و عده ای با قلبی مضطرب و صورتی غمگین، این دار فانی را وداع می کنند، پس باید به فکر خود بود و آینده و آخرت درخشانی را برای خود رقم زد.
از آن جا که دین مقدس اسلام دین فطرت و کرامت و تکامل است، تمام اوامر و نواهی آن در حیات معنوی و مادی انسان برمحور همین اصل تنظیم شده است، نهایت تلاش آن آیین بزرگ الهی حفظ فطرت، پرورش و کرامت و وصول انسان به تکامل و سعادت است، لذا در مرحله مانع زدایی، با تمام موانع، مبارزه ی جدی نموده که یکی از مهم ترین آنها لاقیدی و خود نمایی و بدحجابی زنان در اجتماع و اماکن و مجالس
عمومی است که نه تنها مانع رشد و کمال است، بلکه عاملی برای نابودی استعددهای عظیم انسانی و سقوط انسانیت و فرو رفتن در تاریکی و گمراهی ها و بدبختی هاست.
اینک پی آمدهای ناگوار بی بندوباری و بدحجابی را بر فرآیند تکامل انسان، شرح می دهیم.