جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بدحجابی و گریه های محبت آفرین

زمان مطالعه: 2 دقیقه

همان گونه که بیان شد، بین لطافت و نورانیت دل با محبت و عاطفه، رابطه مستقیم و تنگاتنگی است؛ هر چه قلب آدمی لطیف تر و نورانی تر باشد، مهر و محبت صادقانه ی او و هم چنین انفعال و تأثر قلبی او در برابر امور عاطفی بیشتر خواهد بود.

در مقابل، هر چه دل با حجاب رذایل اخلاقی و غبار غفلت و گناه، ظلمانی و تاریک تر باشد، مهر و محبت و تأثر و انفعال آن کمتر خواهد شد، لذا اولاً انسان های قسی القلب و سنگدل تحت تأثیر موعظه ها و اندرزهای قرار نمی گیرند؛ ثانیاً واکنشی در برابر امور عاطفی نشان نمی دهند؛ ثالثاً از اشک چشمی که از تأثرات و واکنش های قلب است برخوردار نیستند. در روایتی از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نقل شده که فرمودند:

ما جفّتِ الدّموع إلا لِقسوهِ القلبِ، و ما قستِ القلوب إلا لِکثرهِ الذنوب؛ اشک های چشم خشک نمی شوند- خصوص به هنگام راز و نیاز با معبود- مگر به خاطر قساوت و سختی دل و دلها قساوت پیدا نمی کنند مگر به خاطر گناهان زیاد. (1)

پاسداری نکردن زنان از شخصیت ملکوتی و جاذبه های طبیعی خویش نه تنها موجب تاریکی و قساوت دلشان و در نتیجه کم شدن گریه و ضعیف شدن سلاح بکاء آنها می گردد بلکه مردانی که از تقوای لازم و کنترل چشم و دل بهره اند با نگاههای شهوانی خود و حتی سقوط بعضی از آنان در انحرافات جنسی، بزهکاری ها و گناهان دیگر، قلبشان به تدریج تاریک و سخت گشته و صفات غیرانسانی در آنها رشد می کند و آن صفا و نورانیت و نرمی دل و واکنش های طبیعی قلب را از دست می دهند. در نتیجه، مهر و محبت و تأثیرپذیری آنان در برابر امور عاطفی از جمله گریه های همسرانشان و

حتی موعظ و نصایح آنان کاهش یا زایل می شود؛ بنابراین زنان خودآرا از دو جهت مزبور، از این سلاح عاطفی خلع شده و تأثیر آن را در دل همسران خود از دست می دهند و بدین جهت نمی توانند در پرتو این سلاح خدادادی بر قلب شوهران خود حکومت کرده و محبوبیت خویش را مستحکم سازند و به خواسته های مشروع خود برسند.

شایان ذکر است که حدیث فوق بهترین معیار برای شناخت پاکی قلب خود و دیگران است، بالاخص کسانی که علیرغم گناه بسیار، از جمله بی بندوباری و بدحجابی، خود را فریب داده و ادعای پاکی دل می کنند و بدین وسیله زمینه ی توبه و بازگشت را به روی خود بسته و بستر آلودگی بیشتر به نافرمانی پروردگار خویش را فراهم می سازند.


1) بحارالانوار، ج7، ص55.