بهداشت روانى داراى دو تعریف است:
در تعریف اول، بهداشت روانى به معناى سلامت فکر است و منظور نشان دادن وضع مثبت و سلامت روانى و راههاى دست یابى به آن است که در تکامل فرد و اجتماع نقش مؤثرى را مىتوان به عهده گیرد.
در تعریف دوم، منظور از بهداشت روانى عبارت از، رشتهاى تخصصى از بهداشت عمومى است که در زمینه کاستن بیماریهاى روانى و پیشگیرى از این بیماریها فعالیت مىنماید.
در هر دو مفهوم بهداشت روانى، نقش فرهنگ، آداب و رسوم خانوادگى و اجتماعى و شرایط محیطى مورد تأکید قرار مىگیرد. براى ما که در یک محیط اسلامى زیست مىنماییم. بهداشت روانى مفهومى اختصاصى دارد، زیرا وقتى پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله مىفرماید:
«انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق»
یعنى من براى تکمیل اخلاق پسندیده مبعوث گشتهام.(1)
در حقیقت سراسر آموزشهاى دینى او چیزى جز آموزشهاى بهداشت روانى نیست. با قاطعیت مىتوان گفت که آموزشهاى اسلامى بهترین وسیله هم در پیش گیرى بیماریهاى روانى و هم دستیابى به تکامل روانى مىباشند.
هدف اول را از راه افزایش ظرفیت روانى افراد و سالم سازى محیط، از طریق تحریم مشروبات الکى و مواد مخدر، برداشتهاى منطقى و واقع بینانه نسبت به امور جنسى، شرطى کردن افراد نسبت به اقناع طبیعى غریزهى جنسى از طریق ازدواج و ایجاد تنفر نسبت به انحرافهاى جنسى، دستورات اکید نسبت به جلوگیرى تولید مثل مبتلایان به بیماریهاى روانى که همراه با قطع ارتباط با واقعیت هستند و عقب ماندههاى هوشى و صدها دستور اخلاقى، حقوقى و جزائى که همگى به بهتر کردن محیط خانواده و اجتماع کمک مىنمایند انجام مىدهد.
تکامل روانى: که در تعریف دوم بهداشت روانى مطرح شده است در حقیقت فلسفهى زندگى از دیدگاه مکتب اسلام است که با کمال صراحت در قرآن مجید ذکر شده است.
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ(2)
«هنگامى که بندگانم از تو دربارهى من سؤال کنند بگو من نزدیکم، نزدیکتر از آنچه تصور کنید من دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مىخواند اجابت مىکنم. بنابراین باید بندگانم دعوت مرا بپذیرند به من ایمان آورند باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند.(رشد یا بند)
ارتباط خالص با خالق هستى(از طریق دعا و نیایش و عمل صالح)در عین حال که آرامش را پدید مىآورد و در فعالیتهاى مغزى انسان یک نوع شگفتى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مىکند. صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، و نیز استقبال از حوادث، اینهاست که از وجود یک گنجینهى پنهان در عمق روح ما حکایت مىکند.
از همه گذشته دعا یک نوع عبادت و خضوع و بندگى است و انسان به وسیله دعا توجهى تازهاى به ذات خداوند پیدا مىکند.
پزشکان روان دریافتهاند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتیهاى ما است برطرف مىسازد.
چنانچه مشاهده مىشود، نتیجهى ایمان به خدا و ارتباط با خالق هستى، رشد و تکامل مىباشد، و در حقیقت مقصود از دعوت پیامبران الهى و پذیرش آن توسط مردم، دستیابى به تکامل روانى است.
1) نهج الفصاحه، ص 191.
2) بقره، آیه 186.