جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بهداشت روان در آغاز کودکى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در دوران شیرخوارگى مسائل مربوط به بهداشت و واکسیناسیون کودک، تغذیه، شیر دادن، و رعایت نظم و ترتیب در این مورد، زیانهاى حامله از واگذارى نوزاد به دایه و یا ممانعت استفاده از شیر مادر بایستى مورد توجه قرار گیرد.

باید دانست که مادر اولین کسى است که نوزاد با او رابطه عاطفى برقرار مى‏نماید و اگر در نحوه ایجاد این رابطه اختلالى حاصل شود اثرات آن در دوران زندگى در نحوه همسازى کودک و یا نوجوان با محیط و برقرارى مناسبات صحیح با افراد دیگر آشکار خواهد بود.

بدیهى است اساس و بناى روانى فرد در دوران کودکى پى ریزى مى‏شود. عدم توجه به سالم سازى محیط زیست از نظر مسائل

عاطفى و روانى کودکان را با مسائل و مشکلات عدیده‏اى روبرو کرده و آنان را به صورت یک کودک دشوار تحویل جامعه مى‏دهد و یا ممکن است کودک در آینده به بیماریهاى روانى و رفتارهاى غیر طبیعى یا ضد اجتماعى که مولود محیط نامساعد و ناسالم خانواده است گرفتار شود.

در دوران کودکى عدم مناسبات صحیح بین پدر و مادر و مناقشات فى ما بین، تبعیض و تشویق بى جهت بین کودکان، روان کودک را نامتعادل مى‏نماید.

اگر پدر و مادر به ضروریات زندگى(امنیت در خانواده، همسازى، و انطباق صحیح با محیط خانواده و خارج، ارضاى تمایلات بطور منطقى و مطلوب)توجه ننماید، احتیاجات کودک به نحو کامل درک نشود و ثبات عاطفى در خانواده وجود نداشته باشد در این صورت کودکى که در حال رشد است دچار نابسامانى‏هاى روانى خواهد شد.

مناقشات پدرو مادر یکى از مهم‏ترین مسائلى است که کودک را دچار حالت دوگانگى عاطفى نموده، و او را بر سر دو راهى قرار مى‏دهد و کودک را به طور ناخودآگاه مجبور به عکس العملهاى ظاهرا غیرطبیعى مى‏نماید. مردان خشن یا ضعیف اکثرا کودکان نامتعادل از نظر روانى و شخصیتى دارند.

مراکز بهداشت روانى متوجه شده‏اند که بیشتر کودکان دشوار مربوط به خانواده‏هاى از هم پاشیده هستند، یا یکى از والدین فوت نموده، متارکه کرده و یا بنا به اقتضاى شغلى و نیازهاى اقتصادى، پدر و مادر احتیاج به کار خارج از منزل به صورت مداوم

داشته‏اند. کودکان این خانواده‏ها، اکثر روزها را به تنهایى و در بدى و یا در دامان افراد دیگرى غیر از پدر و مادرى که هیچ گاه جاى پدر و مادر را نخواهد گرفت گذرانیده‏اند. اعطاى آزادى زیاد به کودکان، اعمال انظباط شدید و سختگیرى، و یا توجه و محبت خارج از اندازه نیز در ایجاد اختلالات رفتارى در کودکان مؤثر خواهد بود.

بالعکس آزاد گذاشتن کودکان، شخصیتى نابهنجار، متغیر، و خودسر ایجاد مى‏کند. باید دانست که کودک چون آینه‏اى نقش پذیر بوده و بى نهایت تحت تأثیر محیط زندگى خویش قرار مى‏گیرد و همیشه کوشش مى‏کند از آنچه که در اطراف مى‏بیند براى خود الگویى ساخته و با استفاده از واکنش همانند سازى شخصیت خود را متناسب با آن الگو درآورد.

بنابراین رفتارهاى غیرطبیعى و یا انحرافى در پدر و مادر ممکن است ضایعات جبران ناپذیرى در روان کودک ایجاد نماید.