روزى نبى گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) از مکانى عبور مىکردند که عدهاى از کودکان مشغول بازى بودند. حضرت نگاهى به آنها کرده و فرمودند: واى به حال فرزندان آخر الزمان از دست پدرهایشان.
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله آیا منظورتان پدران مشرک است؟ حضرت فرمودند: خیر؛ پدران مسلمانى که به وظایف دینى خود عمل نمىکنند و فرزندانشان را به آداب اسلامى تعلیم نمىدهند و هر گاه فرزندان، خود به دنبال فراگیرى احکام دین مىروند، آنها را منع مىکنند و فقط به دنیا و معیشت آنها دل خوش کردهاند؛ واى بر آنان که من از آنها بیزارم و آنها نیز از من دورى مىجویند (1)
پدران و مادرانى که آیندهنگر نبوده و رسالت تربیتى خود را فراموش کردهاند در خسران و زیان هستند (2) و نه تنها در کنار فرزندان منحرفشان در آخرت مسئول و معذب خواهند بود، بلکه در همین عالم نتیجهى برخى از این گونه اعمال خود را دیده و لطمهى آن را مىخورند و با رفتارهاى غیر مؤدبانه و ناسازگارانه یا اعمال منحرفانه و بزه کارانهى فرزندان، معذب مىشوند و چه بسا آنان نیز در اثر شدت خشم در مقام انتقام جویى برآمده و مصیبت مىآفرینند.
این بحث را با کلام نورانى و حیات بخش حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) پایان مىدهیم:
ان أحب الخلائق الى الله عزوجل شاب حدث السن فى صورة حسنة جعل شبابه و جماله لله و طاعته، ذلک الذى یباهى به الرحمان ملائکته، یقول: هذا عبدى حقا؛ محبوبترین مخلوقات پیش خداوند متعال نوجوان و جوانى است زیبارو، که جوانى و زیبایى خویش را براى خداوند و اطاعت او قرار دهد، به چنین نوجوانى خداوند عزوجل بر فرشتگان مىبالد و مباهات مىکند و مىفرماید حقیقتا این جوان بنده من است (3)
بر اساس این حدیث؛ بهترین هنرنماى انسان بالاخص جوان زیبارو- اعم از دختر و پسر- این است که در پرتو اطاعت خداوندى و تحصیل کمالات معنوى، خودنمایى در برابر فرشتگان آسمانى نموده و انسانیت خویش را در معرض تماشاى اهل آسمان و زمین بگذارد، به گونهاى که خداى سبحان به او افتخار کند، نه این که در پرتو نعمتهاى خدادادى و جاذبههاى طبیعى در برابر نامحرمان و دیدگان آلوده، به خودنمایى بپردازد تا این که شیطان ببالد و مباهات کند. در حالى که هنگامى یک نعمت، سند افتخار و فضیلت براى انسان محسوب مىشود که در سایهى توفیق مجاهدت و کوشش به دست آورده باشد، آن هم در صورتى که آن نعمت از امور معنوى و اخلاقى باشد.
1) مستدرک الوسائل، ج 2 ص 625، ط قدیم.
2) ر. ک: منافقون (63) آیه 9.
3) میزان الحکمه، ج 5، ص 9.