گاهی عدم پذیرش به صورت تبعیض در جنس مطرح می شود. چه بسیار مادرانی که آرزوی پسر یا دختر دارند و جنس دیگر برای شان مایه ی سرافکندگی و تأثر است، و این کار به جائی می رسد که حتی مرگ را آرزو می کنند، و چه رسوائی
است که این مسأله را کودکان بفهمند. عدم پذیرش در جنس گاهی کودک را نسبت به جنس مشکوک می سازد، مثلاً پسر خواستن دختر را مرد صفت و دختر خواهی پسر را زن صفت بار می آورد زیرا مادر بر همین اساس کودک را می پرورد و حتی در لباس و پوشش او نظرات مورد توقع را اعمال می نماید. و این لطمه ای در تربیت است.
هیچ دلیلی ندارد که پذیرش کودک مصلحتی باشد ولی اگر بواقع هم نمی شود خود را اقناع به پذیرش کودک کند لااقل مصلحتاً او را بپذیرد و علاقه اش را به او ابراز نماید.
نوع پذیرش: کودک را به همانگونه که هست باید پذیرفت نه بدانگونه که باید باشد، و احترام و پذیرش او باید قولی و عملی باشد. از تحقیر و اهانت به او خودداری شود در غیر این صورت نتایج زیان بخشی خواهد داشت.
آثار روانی پذیرش: پذیرش کودک احساس تعلق را در روح و جان او قوی می سازد و او را به خانواده و زندگی دلگرم می سازد و بر این اساس احساس تعلق او اقناع می شود. پذیرش کامل طفل حتی در رشد او مؤثر است، در قوه ی تکلم او، در تأمین بهداشت روانی و در رشد دیگر اثر حیاتی دارد.
پذیرش اطفال نارسا: کودکانی را نارسا گوئیم که دارای نقص جسمی یا ذهنی باشند. وظیفه ی مادر در پذیرش اینگونه فرزندان بیشتر است. زیرا او بیشتر محرومیت دارد و مخصوصاً با مقایسه خود با دیگران در می یابد که وضع قابل ترحمی را داراست.
مادر باید به کودک نارسا هم بفهماند که او مایه شادی مادر است. وی را دوست دارد آرزوی سلامت او را می کند و…