جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تمایلات نفسانى و انسانى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

بخشى از خواسته‏هاى آدمى‏از قبیل خوردن، آشامیدن، خوابیدن، ازدواج نمودن، از خود دفاع کردن و امثال اینها تمایلات نفسانى و غریزى است که براى حفظ بدن و بقاع نوع و زندگى این جهان لازم است.

از خواص این خواسته‏ها این است که زود گذر و موقتى‏اند، یعنى در اوقات معین ظاهر مى‏گردند و پس از ارضاء ناپدید مى‏شوند. مثلا نیاز جنسى تا وقتى است که این غریزه اعمال و اشباع نشده، اما همین که اشباع شد، هیجان برطرف گردیده. میل مربوط از میان مى‏رود، و چه بسا که نوعى نفرت و ناخوشایندى هم جایگزین آن بشود. به همین گونه است دیگر نیازمندیهاى جسمانى و غریزى.

واضح است که انسان تنها به تسکین تمایلات جسمانى خویشتن قانع نبوده، بلکه فطرتا به گونه‏اى است که دنبال لذاتى مى‏رود که در بدن جاى مشخصى ندارد، متناوب و محدود و زود گذر و تنها براى محافظت بدن نیست، زیرا هر انسانى به وجود و شخصیت خویش توجه دارد و ذاتا خود را برتر از ماده مى‏یابد. او پهنه‏ى وجودى بى پایانى براى خویشتن قائل است که نمى‏توان آن را به دنیا و زندگى موقت این عالم محدود ساخت.

روح آدمى از بس که عظیم است در این عالم نمى‏گنجد و خواص و نتایجى که مربوط به این جهان است در خور او نیست. زیرا وى گرچه ازلى نیست اما ابدى و نامحدود است و امور جسمانى و مادى که محدود است، نمى‏تواند نیاز نامحدود او را تأمین کند.

سعدى مى‏گوید:

رسد آدمى به جایى که بجز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت‏

طیران مرغ دیدى تو ز پاى بند شهوت‏

بدرآى تا ببینى طیران آدمیت‏

انسان فطرتا دنبال حقیقت مى‏رود و مى‏خواهد به حقیقت و واقعیت برسد و به ابدیت راه یابد، و اگر به واسطه‏ى موانعى به خواسته‏اش نرسد، دچار اضطراب و نگرانى گردیده، در زندگى موفق و کامیاب نمى‏شود. بدین جهت یک نوع اختلال، بى نظمى و ناراحتى بر وجودش مستولى مى‏گردد که به مراتب از مخاطرات ناشى از عدم ارضاى تمایلات جسمى و مادى شدیدتر است.

همان کسى که درست کردن خانه‏هاى شش گوش را به زنبور عسل و جذب شیره‏ى زمین را به گیاهان و مکیدن پستان مادر را به نوزادان آموخته است، در آدمى نیز علاقه به معنویت و توجه به معبود را سرشته است. خداوند در این باره فرموده است:

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً….(1)

چهره‏ات را به دین خالص متوجه گردان، آن سرشتى است که خداوند مردم را بر آن آفریده است،(مواظبت و ملازمت نما، و بدان که توجه به دین از خواص وجودى بشر است و)هیچ گونه تغییرى در آفرینش خداوندى نیست.

(هیچ کس نمى‏تواند امور فطرى را تغییر بدهد)، آن(دینى که مأمور به اقامه‏ى آن شده‏اى)آئینى است مستقیم(که کجى در آن نیست)اما بیشتر مردم نمى‏دانند.

انسان اگر در مسیر فطرت گام بردارد یقینا به نیکبختى مى‏رسد

ولى اگر به جهت پیروى از تمایلات نفسانى و لذایذ مادى و تأثیر پذیرى از محیطهاى ناسالم و گمراه کننده، نور عقل و فطرت خویش را خاموش نماید، از لبه‏ى سست پرتگاه گناه به آتش دوزخ سقوط خواهد کرد.(2)

آرى خداوند علاوه بر حواس ظاهرى و غرایز مادى که براى ادامه زندگى و رفع نیازهاى جسمانى انسان در این جهان در وجودش قرار داده، خصیصه‏ى حب به کمال و استعداد و تمایل به فضایل و ارتباط با فضایل را نیز در نهادش به ودیعت گذاشته تا بدین وسیله به مقصد و غایت وجود خویش نایل گردد.

اساسى‏ترین استعداد و تمایل به کمالى که در سرشت بشر وجود دارد بشر فطرتا مى‏خواهد به آن برسد همانا شناخت خدا و انس با اوست، لذا دائما در جست و جو و تکاپوست تا مگر گمشده‏ى خود را بیابد و به مطلوب خویش نایل گردد.


1) روم / 30.

2) توبه /109.