جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تنبیه

زمان مطالعه: 3 دقیقه

بحث راجع به تند پیچ هفت سالگی را نمی توان بدون سخن گفتن از تنبیه تمام کرد. زیرا هفت سالگی سنی است که در آن معمولاً حرف های سرزنش آمیز که تاکنون منحصر به کوچکترها بوده است، تبدیل به کتک یا تنبیه سخت تر می شود. از تنبیه های بیش از حد ناعادلانه یا بی حد، سخن نگوییم زیرا این نوع تنبیه ها نتیجه ی عصبانیت پدر و مادر هستند که کودک قربانی آن می شود.

به عنوان مثال شما پذیرفته اید که کودک شیئی گران بها را روی میز بگذارد، اگر به رغم یا به دلیل سفارش شما آن را بشکند و شما او را تنبیه کنید، دچار اشتباه بزرگی شده اید، زیرا او مستحق مجازات نیست. شما عصبانیت تان را روی او خالی می کنید. این نوع موارد کمیاب نیستند. کم نیستند والدینی که بچه های شان را برای شیئی که خراب کرده است بیشتر تنبیه می کنند اما اگر همان بچه کارنامه اش را دست کاری بکند از تنبیه کمتری برخوردار می شود. دلیل این امر این است که آن ها از ناشی گری کودک رنج می برند.

مادرانی هستند که بچه های شان را به طور جدی تنبیه می کنند، زیرا میل دارند شوهران شان را بزنند و پدرانی هستند که کودکانشان را تنبیه می کنند زیرا به دلیل رفتار بد کارفرمای شان، دچار کینه های انباشته شده در خود گردیده اند.

این تنبیهات کم کم دره ای عمیق بین والدین و کودک ایجاد می کند، یا تعادل

عاطفی و اخلاقی آن ها را به طور شدید مغشوش می نماید.

حال بهتر است که از تنبیهات «عادی» صحبت کنیم. در ابتدا این سؤال مطرح می شود که آیا تنبیه لازم است؟ بسیاری از مربیان در این مورد شک دارند، در حقیقت والدینی که دارای اقتدار طبیعی هستند قادرند بچه ی خود را به کمک نیروی تقلید صاف و سادگی نصایح و عدالت توأم با رحم و مروت و تعریف و تمجید تربیت کنند و هرگز احتیاجی به تنبیه کودک ندارند. تنبیه آخرین چاره است. اما والدین، همه، متخصص تعلیم و تربیت و نابغه نیستند؛ آن ها این عمل را با حسن نیت انجام می دهند و گاهی تنبیه لازم است.

تنبیه را باید با احتیاط انجام داد، البته نه همیشه. موارد بسیاری وجود دارد که با یک ضربه ی کوچک شدید و خود به خودی روی انگشتان کودکی که رفتار غیر قابل تحمل دارد، می توان بدون این که مسئله ای پیش آید او را جای خود نشاند.

اما اگر موضوع مربوط به اشتباهی بزرگ و خیلی مهم باشد، بهتر است قبل از این که تنبیه کنید تا 10 یا حتی 100 بشمارید. در این مدت سعی کنید مطمئن شوید که آیا بچه کار را از روی عمد انجام داده؟ اگر جواب آری است، انگیزه های پنهانی او چه بوده اند؟ برادر بزرگ، بچه کوچک تر را می زند زیرا به او حسادت می ورزد یا این که از موضوع دیگری ناراحت است و یا سرخورده شده است، یا این که عصبانیتش را روی ضعیف تر از خود خالی می کند؛ دختر بچه ای که کتاب مادرش را پاره می کند، شاید می خواهد توجه مادر را به خود جلب نماید، زیرا نیاز

دارد که به او محبت بیشتری نشان داده شود؛ بچه ای که داخل فروشگاه دزدی کرده، شاید به دلیل…

تنبیه بدون پی بردن به ریشه های بدی، هیچ فایده ای ندارد. ابتدا باید سعی نمود دلیل تنبیه را برای کودک توضیح دهیم.

اگر به او انگیزه های پنهانی عملش را نشان دهیم می تواند بفهمد و قبول کند که رفتارش احمقانه و نادرست بوده است.

در صورتی که کودک بسیار بد بوده و تنبیه اجتناب ناپذیر باشد چه باید کرد؟ فریاد نزنید – قیافه عصبانی به خود نگیرید – دست به حرکات وحشتناک نزنید و مخصوصاً ناسزا نگویید. در هر حال می دانید که او جنایتکار بزرگی نیست. این باور را در او به وجود نیاورید که فکر می کنید جنایتکار است. او از فریاد شما می ترسد و در ذهنش نفرت انگیز می شوید.

در ذهن کودک، تنبیه از عصبانیت شما ناشی می شود، نه از رفتار بد او. کم کم سعی خواهد کرد که از عصبانیت شما اجتناب کند نه از اشتباه خودش. بدون اینکه رفتارش بهتر شود، ترسو و آب زیرکاه می شود. اگر در او شورش و تنفر ایجاد کنید، نیاز به تلافی خواهد داشت و تلافی آن را به صورت بد رفتاری با اشیاء، بچه های کوچک تر، تکالیف مدرسه اش و… انجام خواهد داد.

تنبیه ارزش ندارد مگر این که درک شده و بتواند به طور قطع اشتباه را پاک کند و دیگر راجع به آن حرفی زده نشود.