زیبایی باطن اساس جاذبه ی جمال و زیور ظاهر است؛ به عبارت دیگر، تقوا و انسانیت، به زینت و جمال ظاهری جاذبه می بخشد. اگر تقوا، عفت و فضیلت نباشد، زیبایی و زیور ظاهر، جز در اندک زمانی برای چشم های ناپاک و قلبهای مریض، جذابیت نخواهد داشت. بالزاک، از دانشمندان غرب در این باره می گوید:
»زیبایی زن، تنها به چشم لذت می بخشد«. (1)
ولی جمال باطنی و زیبای رفتاری زن علاوه بر این که مایه ی لذت چشم همگان است، برای عقل و روح نیز لذت و بهجت می آفریند. این بدان جهت است که روابط سالم در نظام اجتماعی و خانوادگی بر مبنای انسانیت استوار می باشد. فقدان چنین پایه و اساسی- که از بی تقوایی و بی خبری از خداوند سرچشمه می گیردـ رفتار فرد را بر اساس خودخواهی و سود و زیان شخصی و نه بر پایه ی محبت و خدمت به دیگران، تنظیم می کند؛ در نتیجه روابط را ناسالم و تیره و تار کرده و جاذبه ی ظاهر در اثر غلبه زشتی باطن از میان می رود. افزون بر این که- با قطع نظر از معاشرت با دیگران- فطرت پاک انسانی، از صفات و اعمال ناشایست افراد بی تقوا، بیزار است، لذا جاذبه ی جمال ظاهری آنها در میدان دافعه ی نور فطرت از بین می رود.
بنابراین یگانه عاملی که به جمال و آراستگی ظاهری زن جذابیت راستین می بخشد، زیبایی باطنی است، کما این که تنها عاملی که زیبایی ظاهر را تبدیل به زشتی می سازد و از جذابیت واقعی دور می نماید، بی تقوایی، بی حجابی، و خودنمایی در جامعه می باشد.
1) مقدمه ای بر روانشناسی زن، ص110.