در این قسمت از مسائل متعددی باید سخن گفت که اهم آنها عبارتند از:
اظهار ناتوانی مادر: اینکه مادر در امر تربیت خود را ناتوان پندارد و یا در حضور کودک از آن اظهار عجز کند اشتباهی بزرگ است. اگر مادر ابهت خود را در
برابر طفل از دست بدهد دیگر قادر به تربیت او نخواهد بود.
از دیگر خطایش در این زمینه اظهار عجز و زبونی در برابر زندگی است. خود را بدبخت دانستن، تقصیر را به گردن دیگران انداختن، از بخت بد شکایت کردن، خویشتن را در معرکه زندگی شکست خورد پنداشتن کودک را به علت ناتوانی شخصی از پدر ترساندن همه و همه خطاست و موجب لطماتی بر کودک.
جاه طلبی مادر: گاهی جاه طلبی مادر باعث می شود که از فرزندانش بیش از آنچه که در استطاعت دارند توقع شود. ممکن است گاهی اثر جاه طلبی زنی نه تنها به زبان دیگر بلکه حتی به خوشبختی فرزندانش هم حسادت بورزد، که در آن صورت پیداست که طبع او تا چه حد پائین است و ما جلوه این امر را گاهی در رابطه ی مادران با دختران خوشبخت می بینیم.
دروغ و کتمان: کتمان حقایق، به خصوص آنچه که مربوط به کودک می شود خطائی آشکار است. این غلط است که مادر تظاهر به علم کند و نادانی خود را پنهان دارد. و نیز این خطاست که کودک را با مشکلی مواجه دهد و بگوید مسأله ای نیست. مثلاً گاهی مادر به کودک می گوید آمپول زدن درد ندارد، ولی کودک پس از تحمل آن درمی یابد که مادر دروغ گفته بوده در چنین صورتی اعتمادش از او سلب می شود. لازم بود مادر به او بگوید که آمپول مختصری درد دارد ولی برای تندرستی تو لازم است که آن را تحمل کنی. و کودک که تشجیع کند تا آن را با اعصاب و روان سالم بپذیرد.