حضور تحریک آمیز زنان در صحنه اجتماع، از یک سو باعث ایجاد روحیهى شهوانى در مردان، در نتیجه رواج دوستى با صنف مخالف و روابط نامشروع مىشود؛ به گونهاى که علاقهى آنها به همسران خود کاهش مىیابد و از سوى دیگر به علت آن که نوعا همسران آنان – به حسب فطرت- از این نوع روابط نابخردانه بیزارند و محبوبیت خود را نیز نزد شوهران خود در معرض خطر مىبینند، از زندگى مشترک سرد شده و در نتیجه پایهى و رکن زندگى شیرین – که محبت و دوستى است- متزلزل مىگردد؛ به ویژه اگر این بىاعتمادى و دلسردى و ضعیف شدن شعلههاى محبت دوسویه باشد، که نهایت کار طلاق و جدایى خواهد بود.
افزون بر آن که با رواج روابط دوستانه و نامشروع، عدهاى از مردان مورد سوءظن همسران خود قرار گرفته و متهم به روابط نامشروع مىشوند. در نتیجه محبت و اعتمادشان نسبت به شوهرانشان سلب شده و آنها را فاقد صداقت مىپندارند، در این صورت غم و اندوه و اضطراب بر آنان حاکم شده و علاقه به زندگى و همسر از میان مىرود و زمینه براى درگیرى و کشمکش آغاز و به طلاق و جدایى یا زندگى بىهدف منجر مىشود.