حیات طیبه و گوارا بر مبنای انسانیت که همانا فضایل اخلاقی و اعمال انسانی است استوار می باشد. اساس انسانیت، شناخت خداوند متعال و فراگیری معارف دینی و ایمان به آنهاست.
ایمان توحیدی که همانا اعتقاد راسخ به اساسی ترین اصول سازنده ی شخصیت و کرامت انسانی است تنها عقیده ی انسان سازی است که آدمی را از تحیر و احساس پوچی و بی هدفی حفظ می کند، و عظمتِ هویت انسان و فلسفه ی حیات را تبیین نموده و در مجرای تکامل قرار می دهد، غرایز را تعدیل و رذایل را می زداید، استعدادها و کمالات بالقوه فطری را پرورش و کردار و گفتار را شایسته و الهی می سازد و انسان را از انقباض و گرفتگی روانی در برابر مشکلات و مصائب زندگی نجات می بخشد و آنها را در کام وی گوارا می گرداند.
آری ایمان، نوعی احساس وحدت عالی با تمام افراد انسانی در آهنگ و هدف آفرینش به آدمی می دهد و یک نشاط و سرور درونی دائمی به او عطا می کند و حتی با گذشت سالها عمر گران مایه و نزدیک تر شدن به ضیافت ابدی و شرف لقای دیدار خداوند و اولیای الهی افزایش می یابد؛ به همین جهت هیچ لذتی برای مؤمنان راستین
برتر از لذت مرگ نیست، که با استقبال فرشته ها و لحن دلنشین و سرور آفرین سلام و بشارت آنان آغاز می گردد:
»الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«؛ آنان- متقین ـ که فرشتگان در حالی که پاکند، قبض روحشان می کنند- و به آنها- می گویند: سلام بر شما، به خاطر اعمالی که انجام می دادید به بهشت درآیید. (1)
اینها همه ازآن رو است که حقیقت ایمان، بیعت و معامله با خدای سبحان است، انسان در سایه ی فضیلت ایمان به خداوند و سایر اعتقادات اسلامی تمام موجودیت خویش را در برابر بهشت به پروردگار عالم می فروشد، آن گاه همه ی وجودش ملک خداوند گشته، در نتیجه تصرف در ملک غیر، بدون اذن او جایز نمی باشد. به همین جهت مؤمن حقیقی با توجه به این حقیقت ایمان، در همه ی ابعاد حیات و رفتار خویش جز نیل به رضا و لقای حق را در نظر نمی گیرد و با تمام شئون علمی و عملی خود ازنظام ارزشی اسلام و قرآن تا سر حد جان دفاع می کند و بدین ترتیب اخلاق، صفات و کردار او الهی و قلب و سیمای او نورانی می گردد، چنان که قرآن- این کتاب کرامت پرورـ می فرماید:
»إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة… َ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ«؛ خداوند از مؤمنان جان ها و اموال شان را خریداری کرد که در برابر ش بهشت- نعیم و لقاءالله- برای آنان باشد… و چه کسی وفادارتر از خداوند به عهدش می باشد. اکنون بشارت باد بر شما به معامله و خرید و فروشی که با خداوند کرده اید و این پیروزی بزرگی- برای شما- است. (2)
این نهایت لطف و محبت پروردگار است که با وجود هستی بخش بودن و این که مالک انسان و دارایی های اوست اما چه زیبا هستی انسان را می خرد و بهای آن را، هم بهشتی که غرق در مواهب و وسایل لذت بی نهایت است قرار داده و هم بهشت شهود و
وصال خویش که این نعمت بی نظیر و لذت بی پایان با هیچ یک از مواهب و لذایذ بهشتی قابل مقایسه نیست.
این است عظمت انسان- اعم از زن و مردـ که اشرف موجودات عالم وجود است؛ به شرط آن که ارزش و بهای خود را بشناسد و در تجارت خانه دنیا که هم معبود و محبوب عالم هستی مشتری اوست و هم زر و زیور و خوشی های نامشروع و فانی دنیا، عاقلانه خودفروشی کند نه سفیهانه و خود را جز به جان آفرین و بهشت ابدیت نفروشد. چه اختلاف بسیاری است بین این خودفروشی بی همتا با آن خودفروشی نکبت باری که عقل را اسیر و شخصیت را ویران و هست آدمی را تباه می سازد. به همین جهت خداوند به مؤمنان وفادار به خاطر چنین داد و ستد بی نظیری بشارت می دهد و آن را پیروزی عظیم و معیار قهرمانی معرفی می نماید؛ از این رو ایمان شرافتی است بزرگ و افتخاری است بی نظیر.
بر این اساس، تحصیل اخلا ق و ملکات حمیده از قبیل معرفت، حکمت، صداقت، عدالت، شهامت، شجاعت، عفت، غیرت، بندگی، احساس مسئولیت، وفاداری، صبر، استقامت، و بالاخره وصول به حریم والای انسانیت مبنای تعالیم و دستورهای حیات بخش دین مبین اسلام است که پشتوانه و ضامن اجرای آنها محبوبیت در نزد خداوند بزرگ و شرف لقا و شهود قلبی او و سایر پاداش ها و تکریم ها و کیفرهای الهی است.
ذات اقدس اله نه تنها از طریق هدایت های فطری و آیات و نشانه های انفسی و آفاقی و شکوه و جلال و فروغ خیره کننده ای که در آفرینش جهان و انسان آشکار است بلکه از راه آیات قرآنی و آموزه های دینی نیز آگاهی و بینش های عالی و ارزنده ای را به انسان ها و پیروان خویش، در باره ی عظمت و جلالت خداوندی، کرامت و شرافت انسانی، دنیا و هدف اعلای زندگی، جزا و بازتاب و تجسم اعمال نیک و بد در دنیا و برزخ و آخرت و غیر اینها می دهد.
این بینش ها به آنها می آموزد که شما فرزند آخرت هستید و وطن اصلی شما ابدیت
است. باید از این عالم توشه های فراوان چیده و با همت والا و هدف گیری های عالی تحصیل تقواـ که یگانه زاد و توشه سودمند سیر تکاملی انسان است- قدم به حریم ارزش مند انسانیت نهاده و آخرتی آباد و زیبا برای خود فراهم سازید. معرفت این گونه معارف سرچشمه ی پاک سازی باطن، اخلاق فاضل و اعمال صالح است.
از دیگر سو، وظایف از جمله عبادت ها را مقرر فرمود که سرشار از معارف و حقایق شخصیت ساز است و یادآور مبدأ و هدف و امور ملکوتی و مجسم شدن سفر مرگ و صحنه قیامت و حضور در دادگاه عدل الهی می باشد تا این که عملاً توحید و ارزش های معنوی و اخلاقی در جان پرورش یابد، ارزش و کرامت والای انسانی حفظ و حیات تکاملی او تضمین گردد و هویت و حقیقت او به نحو عالی ساخته شود، زیرا عمل صالح و یاد و ذکر حق در اثر تکرار و مداومت به تدریج در نفس آدمی به صورت «حالت» آن گاه «عادت» و سپس «ملکه ی اخلاقی» درمی آید.
از سوی سوم، انسان های کاملی را همانند انبیا و ائمه اطهار (علیهم السلام) که به اوج مقام انسانیت و عبودیت مفتخر گشتند و مهم ترین عامل تکامل و برترین اسوه ی حیات می باشند برای همه ی مردان و زنان آزاداندیش و بیداردل و طالب کمال فرستاد و محبت آن ذوات نورانی را در قلبشان قرار داد تا در سایه محبت و تأسی به آنها، متعالی و محبوب الهی گردند.
در کنار اینها، با همه ی اموری که موجب غفلت از یگانه عامل و پشتوانه عظیم اخلاق وانسانیت می شود مبارزه نموده است.
انسان با ایمان، برابر فهم و معرفت و ایمان و حاکمیت بر خویشتن برای نجات از عواقب شوم معصیت، و نیل به ثمرات نیک اطاعت و برتر از اینها به سبب شکر و محبت خداوند متعال و وصول به شرف وصال آن جمیل بی همتا، به قوانین و فرمان های الهی پای بند می باشد، در نتیجه به همان میزان نیز از رذیلت های اخلاقی و اعمال غیرانسانی و به طور کلی زندگی برمبنای خودبینی و خودخواهی که موجب محجوب شدن از پروردگار خویش است، پیراسته می گردد و به اخلاق کریمانه و رفتارهای خداپسندانه مزین می گردد.
بنابراین دین، ایمان و معرفت یگانه معمار شخصیت، مبنای انسانیت، راز خوشبختی و رمز فرزانگی است و بی دینی، ضعف ایمان، جهالت و غفلت مایه تخدیر عقل و هوشیاری، علت فرار از حق و ستیزه با خویشتن، راز ناتوانی در حاکمیت بر نفس، رمز رذالت ها و ناشایست ها، سرچشمه ی زیر پا گذاشتن اصول و قوانین انسانی و عامل بدبختی ها و سیه روزی های آدمی است.
بر همین اساس، سیاست تخریبی دشمنان، در راستای ارزش زدایی و اندیشه ی محو حق این است که باورهای دینی را با ایجاد شبهات، ترویج فحشا، توهین و تمسخر نشانه گرفته و با زنجیر طلانمای خودنمایی و نمایش ذلت بار جاذبه های زنانگی تضعیف کنند و ارزش های الهی را محو و ارزش های موهوم جاهلی را زنده نمایند و بدین سان آسیب های جبران ناپذیری بر حاکمیت ارزش های دینی و معنوی و هویت اصلی زنان و افراد اجتماع و خانواه وارد سازند و انسان ها را به ظلمت هولناک جاهلیت بکشانند.
از این رو زنان آگاه و هوشمند برای این که در پیشگاه الهی و وجدان بیدار بشری و نسل های آینده سرفراز باشند از خودنمایی و خودآرایی و کشف حجاب در ملأ عام که هویت انسانی افراد جامعه و فرهنگ و ارزش های الهی را نشانه می گیرد پرهیز می نمایند. اما بدا به حال مردان و زنان که هویت حقیقی و ملکوتی خود را زیر خواسته های پلید پنهان و اسیر نموده اند، اینان طعم تلخ حقارت و خواری را خواهند چشید و با بار سنگین گناهان، پروردگار خود را ملاقات خواهند کرد.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام(- آن معلم و مربی بزرگ انسانیت- مقیاس جالبی برای شناخت و درک عظمت اسلام و انسانیت به ما ارائه داده و می فرماید:
بدانید شما حقیقت رشد و کمال را نخواهید شناخت مگر این که حال کسی را که آن را ترک کرده بشناسید، عهد و پیمان کتاب الهی را اخذ نخواهید کرد مگر این که به وضعیت کسی که آن را شکسته آگاه شوید، و تمسک به قرآن نخواهید کرد مکر این که کسی را که آن را پشت سر انداخته بشناسید، پس آن راـ رشد و کمال، پیمان قرآن، و عمل به آن راـ از اهل آنها طلب کنید، زیرا آنان باعث حیات علم و مرگ جهل هستند. (3)
این همان اصل کلی است که هر چیزی با ضد خودش شناخته می شود: «تعرف الاشیاء باضدادها«.
آری، همان گونه که کودک در جنبه ی جسمانی از شیر جسم مادر و در بعد روانی از شیر محبت او تغذیه کرده و آرامش می یابد و سلامت و رشدش در هر دو جنبه تضمین می گردد و اخلال در یکی از دو نوع تغذیه به ویژه شیر عاطفه، حیات طبیعی یا روحی و روانی کودک را به خطر می اندازد، ما انسان های بلوغ یافته نیز اگر از سینه ی طبیعت، شیر مادیت و از سینه شریعت، شیر محبت بنوشیم بهداشت جسم و اعتلای روح تأمین گشته، به آرامش دست می یابیم. تغذیه شیر ازپستان طبیعت مادی بدون تغذیه شیر از سینه ی شریعت محمدی صلی الله علیه و آله موجب به خطر افتادن حیات روحی و معنوی می شود که فرجام آن سقوط انسانیت و تنزل به حیوانیت است.
1) نحل (16) آیه 32.
2) توبه (9) آیه 111.
3) نهج البلاغه، خطبه 147.