هر انسانی از یک شخصیت ذاتی برخوردار می باشد که همان روحیات پاک فطری و ابعاد عالی روحی است که در نهاد او به ودیعت گذاشته شده و تعیین کننده ی هدف و خط مشی زندگی می باشد.
اگر آدمی در مسیر پرورش این شخصیت ذاتی و فعلیت بخشیدن به استعدادها و تمایلات فطری خویش حرکت کند و دارای روحیه ی تکاملی در زمینه های مختلف علم و معرفت، عبادت و معنویت، اخلاق و فضیلت بوده و هرگز در مسیر خیرات و وصول به کمالا ت سستی نکند و زمام کشور وجود با عظمت به دست امام و رهبر عادل روح و عقل باشد، او از شخصیت معتدل و سالمی برخوردار است.
به بیان دیگر، فردی دارای شخصیت سالم انسانی و ملاک واقعی ارزش است که تمام استعداد ها و نیروهای باطنی و ظاهری خویش را در مجرای قانونی و طبیعی خود به سمت هدف اعلای حیات به جریان درآورد، که مستلزم بهره مند شدن از حیات سالم و گوارا و انواع خیرات و موفقیت ها خواهد بود، چون زندگی سالم و لذت بخش، جز در سایه ی شخصیت سالم تحقق نخواهد یافت.
اما کسی که از قوا و استعدادهای خود در راه وصول به مقاصد و کمالات انسانی و هدف برین حیات بهره برداری کامل ننماید دارای شخصیت بیماری است و به میزان ابتلای فرد به بیماری روحی و شخصیتی گرفتار باختن شخصیت حاصل از خود فراموشی می باشد که منشأ همه ی ناهنجاری های و پلیدی ها و ظلم ها و جنایت ها است.
ویژگی های شخصیت ناسالم عبارتند از: عدم شناخت خویشتن و اصول نیازهای طبیعی و معنوی و شیوه های صحیح تأمین آنها و غفلت از هدف اعلای زندکی، متزلزل شدن در اعتقادات و ارزش های دینیِ ناشی از مواجه شدن با چند شبهه ی فتنه انگیز یا مشاهده ی منظره های هوس انگیز، اسارت عقل و رکود اندیشه و قلب و استعدادها و زندگی کردن با خیالات و اوهام، پوشاندن اشتیاق شدید درونی به پاکی و معنویت زیر خاکستر تمایلات نامشروع حیوانی و لذایذ نفسانی، اظهار نظر متخصصانه با عدم علم و تخصص
لازم، نداشتن استقلال فکری و عملی و منعکس نمودن اندیشه و رفتار و منش ناصحیح دیگران درخویشتن، خود را در دیگران دیدن در اثر قرار گرفتن در جاذبه ی امتیازهای دیگران یا احساس حقارت و خود کم بینی و غفلت از استعدادها و توانمندیهای خویشتن و جبران حقارت خویش به واسطه برتری های آنان، نمایش جاذبه های طبیعی ناشی از کم ظرفیتی و خودخواهی به جای نمایش زیبایی های معنوی و انسانی، احساس ضعف و حقارت ناشی از فقدان زیبایی ظاهری و جبران آن به واسطه ی خودآرایی و خود نمایی، و بالاخره فروختن شرافت و انسانیت و سعادت ابدی و خریدار متاع و بهره های قلیل دنیا، اینها همگی از علائم شخصیت بیمار و حاکی از خودفراموشی و خودباختگی شخصیت است.
چنین افرادی عاقبت تلخ و عذاب آور از خود بیگانگی را خواهند چشید، زیرا زندگی کردن بر مبنای خود طبیعی و فرعی نه خود حقیقی و اصلی، موجب بروز تناقض ها و شکست ها و ناکامی های پی در پی در ابعاد مختلف زندگی می شود، در آن هنگام عوامل تخدیر و ناهشیاری کنار رفته وانسان در تحیر و سرگردانی فرو می رود و بیماری و فراموشی خویشتن را متوجه می شود و به عذاب درونی و شکنجه وجدان دچار می گردد؛ مگر این که آن شخصیت اصیل و خود حقیقی آن چنان زیر خروارها رذایل و معاصی دفن شده باشد که حتی در لحظات شکست هم نتواند خود را نشان دهد و انسان را متنبه سازد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره می فرمایند:
هر کس که خود را به غیر خویشتن مشغول بدارد در تاریکی ها متحیر بماند و در مهلکه ها آشفته و مشوش گردد و شیاطین او را در ظغیان گری ها بکشند و زشتی اعمالش را برای او تزیین نموده و زیبا جلوه می دهند. بهشت، نهایت و غایت سرنوشت سبقت جویان [برخیرات] است و آتش، آخرین منزلگه تفریط گران است. (1)
به راستی همه می خواهند خوش بوده و آرامش داشته باشند، ولی اکثراً در راه وصول به آن به اشتباه افتاده اند و نمی دانند که خوشی و لذت و آرامش واقعی آن است که همیشگی بوده و به دنبال آن عواقب تلخ و ناگوار همراه نباشد.
1) نهج البلاغه، خطبه 157.