غریزه ی جنسی از نظر حرارت جسمی ظرفیت محدودی دارد، چرا که ظرفیت خود بدن که کانون غرایز و تمایلات شهوی و جسمانی است محدود می باشد و اشباع آن نیازش را برطرف و رغبتش را زایل می کند و غریزه تسکین می یابد؛ به همین دلیل غریزه ی جنسی با یک همسر ارضا می گردد، اما از نظر روحی ممکن است به صورت عطش نفسانی درآید و گنجایش نامحدود و ارضا ناشدنی پیدا کند.
در این حالت غریزه، تنوع طلب شده و خوراک های متنوع و بیشتری طلب می کند، از یک خوراک شهوی سیر شده، متوجه دیگری می گردد. در عین حال که وسیله ی تأمین شهوت را در اختیار دارد، چشم به راه و اسیر خوراک های شهوانی دیگر است و هرگز سیر نشده و بسان جهنم فریاد افزون طلبی و هل من مزید آن بلند است. (1)
این حالت افراطی غالباً به خاطر کنار زدن حریم ارزشی حجاب و معاشرت های آزاد و سهولت اطفا و ارضای شهوت از راه نامشروع به وجود می آید. اگر کسی در این مسیر هولناک بیفتد و بخواهد از این راه خود را سیر کند، درست مانند کسی است که بخواهد با هیزم یا سایر موارد آتش زا آتش را خاموش کند و همانند تشنه ای است که بخواهد با آب شور سیراب گردد. اصولاً حقیقت دنیا و جاذبه ها و لذایذ آن در فرهنگ دین اسلام همانند آب شوری است که هر چه از آن نوشیده شود تشنگی افزون می گردد.
دلیل چنین حالتی- عطش شهوانی- آن است که به طور کلی طبیعت انسان از نظر
جسمی، محدود و از حیث روحی نامحدود است؛ انسان روحاً طالب بی نهایت است و بی نهایت طلبی ویژگی و اشتیاق روح می باشد و راز این خصیصه ی روح آن است که انسان باید در مسیر کمالات بی نهایت خداوندی و رسیدن به آرامش حقیقی و سعادت ابدی که هدف خلقت است، حرکت کند.
اگر بی نهایت خواهی روح در مسیر درست قرار گیرد، هیچ گاه به یک حد و مرز محدود، راضی نمی شود و مشتاقانه به حرکت خود تارسیدن به اوج کمال و مقام انسانیت و تقرب به خدا جل جلاله ادامه می دهد، اما اگر از مسیر خود منحرف شود و در ورطه ی مادیات و شهوات بیفتد باز هم تن به توقف نخواهد داد و حد و مرز و قانونی نخواهد شناخت، زیرا چیزی به اسارت برده شده که حد و مرز ندارد و چون این حالت معمولاً در مردان- به لحاظ این که مظهر طلب و نیاز هستند- پدید می آید، لذا به یک همسر، بسنده نخواهند کرد و قدم در میدان های ظلمانی ارتباطات آزاد و روابط نامشروع می گذارند و بدین وسیله ضربات هولناکی بر شرف و انسانیت خود و دیگران و به ویژه جامعه وارد خواهند ساخت.
و از آن جا که آرزوها و خواسته های نفسانی نامحدود در دنیای محدود محقق نمی شود، لذا در اثر احساس محرومیت، تعادل روحی و روانی خویش را از دست داده و گرفتار انواع بیماری ها و اختلال های روانی خواهند شد که چاره ی آن از دو حال خارج نیست: کنترل و تعدیل غریزه در پرتو ایمان، تقوا و عفت و یا خودکشی و رفتن از این دنیای تاریکی که برای خود شناخته اند و گرنه آتش را با آتش نمی توان خاموش کرد.
1) ر. ک: ق)50) آیه 30.