نخست باید یادآور شویم که بین تذکر و تحکم باید فرقی باشد. ما نمی گوئیم که در تربیت تحکم وجود ندارد بلکه می گوئیم تحکم در مرحله ی بعدی است و اگر روشهای تربیتی به کار رفته از مستقیم و غیر مستقیم مؤثر نبود باید آن را به کار برد. زیرا می دانیم تحکم کودک را لجوج و به اجرای فرمان بی علاقه می کند، تأثیرش در روان کودک اندک و اغلب مواجه با مقاومت هاست. ممکن است فرمان دیگران را اطاعت کند ولی این اطاعت اغلب به علت ترس است نه میل درونی.
از سوی دیگر تذکرات مادر نباید صورت تحمیل داشته باشد بلکه باید به صورت هدایت باشد و حتی به کودک تفهیم شود که این امر به خاطر شخص اوست و غرض از آن سعادتمندی است وگرنه از این بابت سودی مستقیماً عاید پدر و مادر نخواهد شد. می خواهیم بگوئیم بهتر است تذکر برای کودک جنبه غم خواری و همدردی داشته باشد و مادر به کودک تفهیم کند از پیشامد وضع نادرستی رنج می برد و نمی خواهد کودکش در بدبختی و دشواری زندگی، زندگی کند.
اصولاً اگر نقش الگوئی مادر توأم با تذکر و موعظه باشد و احساس مادر جهت پیدا کند برای کودک ملموس و قابل پذیرش بیشتری است.