»عفت«ملکهى نفسانى و صفت راسخ در جان انسان است که با تعدیل و کنترل قوهى شهوت از افراط و تفریط حاصل مىشود؛ یعنى عفت آن است که شهوت به معناى وسیع آن، تحت فرمان عقل و وحى باشد و انسان عفیف فردى است که از اسارت رذایل و خواستههاى نامشروع قوهى شهوانى آزاد و رها باشد.
عفت و فضایل اخلاقى زن بهترین ابزارى است که در سایهى آن مىتواند قلب همسر خود را براى همیشه تسخیر کرده و بر آن حکومت کند، چه این که عفت و حیا- که حجاب و پوشش کامل اسلامى جلوهاى از آن مىباشد- و سایر صفات و ارزشهاى نیک، زیبایىهاى روحى و معنوى هستند که جهان را زیبا و حقایق را آن چنان که هست به انسان نشان مىدهند و سیماى آدمى را درخشان، با نشاط و جذاب و سیرت را نورانى و لطیف و روابط را سالم و انسانى و گوارا مىسازند.
هر زن و مردى به طور فطرى خواهان زینتهاى باطنى است و کسانى را که آراسته به آنها باشند، دوست مىدارد و از ابتذال، بىعفتى و رذایل اخلاقى متنفر است، لذا برترین جاذبهها و زیبایىها براى زن، جمال روحى و عفاف و وقار و حجاب اوست که شالودهى عشق راستین بوده و قلب مرد را تسخیر و مجذوب جمال ملکوتى خویش مىسازد و او را به سوى خود و خواستههاى معقول و مشروع خویش مىکشاند و به تکریم و احترام در برابر خود وامىدارد. به قول ویکتور هوگو:
اصولا زن عفیف، زیبا و دل پسند است؛ وجاهت توأم با وقار و عفت، به زن قدرتى مىدهد که قوىترین مردان را یاراى مقاومت در برابر او نیست، بلکه آنها را به خضوع و تعظیم در مقابل خویش وادار مىسازد (1)
بنابراین، جاذبه صفات و اخلاق زیبا، پر جاذبهترین سلاحهاست که اولا قلبهاى زنده و پویا را شکار کرده و روابط را در خانواده و جامعه سالم مىگرداند و افراد و
فرزندان در سایهى آن تربیت مىشوند؛ به همین جهت زیربناى عشق و محبت واقعى میان زن و شوهر- که همانا جمال باطنى است- از مهمترین عوامل استحکام بنیان خانواده و بهترین وسیله براى تربیت نسل خردورز و با عاطفه است.
زیبایىهاى باطنى هم چنین، زشتى ظاهر و صورت را تحت الشعاع قرار مىدهد و یا آن را پوشانده و جبران مىکند، اما زیبایىهاى ظاهرى هیچ گاه نمىتوانند زشتى باطنى را پنهان سازند، بلکه با سیرت قبیح و صفات ناستوده، جاذبهى جمال صورت را تحت تأثیر قرار مىدهد و آن را ناکارآمد کرده و به زشتى و تنفر تبدیل مىکند، لذا جوانان با فضیلت، از ازدواج با زنان زیباروى خودنما و بىبند و بار دورى جسته و آنان را فاقد جمال روحى، عفت و منزلت حقیقى مىدانند.
افزون بر این که زیبایى ظاهرى و بدنى ماندگار نبوده و با حادثهاى از میان مىرود و با مرگ هم با خاک یکسان مىشود و به قول شاعر:
به مالت نبال که به شبى بسته است
به حسنت نناز که به تبى بسته است
اما جمال روحى فناپذیر نیست و نه تنها حیات طیبه انسانى در دنیا بر اساس آن به دست مىآید، بلکه در آخرت و برزخ تنها سرمایهى عظیمى است که نجات بخش انسان مىشود:
(یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ(؛ روزى که- آخرت- مال و فرزندان سودمند به حال انسان نیست مگر کسى که با قلب سالم و پاک- از رذایل و آلودگىها- به پیشگاه خداوند بیاید (2)
به خاطر برترى جمال سیرت است که حضرت امیرمؤمنان على علیهالسلام مىفرمایند:
زینة البواطن أجمل من زینة الظواهر؛ زینت باطنها از زینت و آرایش ظاهر زیباتر است (3)
1) سیماى زنان، ص 57.
2) شعراء (26) آیه 88 و 89.
3) غرر الحکم، ج 1، ص 387.