از وظایف دیگر بانوان، لزوم رعایت عفاف در سخن گفتن با مردان نامحرم است؛ قرآن کریم در این باره مىفرماید:
(فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً(؛ ]با مردان] با ناز و نرمى و لحن هوس انگیز سخن نگوید که بیمار دل ]در شما] طمع کند و سخن نیک و شایستهاى که عقل و وحى آن را به رسمیت شناخته است بگویید (1)
صدر این آیه اشاره به کیفیت سخن گفتن و حرمت صحبت کردن با ناز و عشوه و کج کردن زبان دارد و ذیل آن مربوط به محتواى سخن است که باید شایسته و مورد رضایت خداوند متعال و پسند عقل سلیم باشد. خلاصه باید کیفیت صحبت و محتواى سخن،
عفیفانه و خداپسندانه باشد؛ عادى و معمولى صحبت کنید و سخن حق و خوب نیز بگویید و از هر گونه سخنان غیر ضرورى و بیهوده، باطل و مخالف شرع و شهوت انگیز و گناه آلود اجتناب کنید، که رعایت این امر موجب حفظ شخصیت و امنیت جسمى، جنسى و عرضى شما مىشود.
مراد از بیمار دل و طمع او؛ (فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ) کسى است که در اثر فقدان یا ضعیف ایمان از سلامت روحى و روانى و اعتدال نفسانى و غریزى برخوردار نمىباشد و نمایش جاذبههاى زنانه و صحبت و سخنان هوس انگیز زنان غیر وزین، او را به فکر گناه و طمع فحشا انداخته و امنیت چنین زنانى را به خطر مىاندازد.
گر چه آیهى فوق و آیهى بعد از آن- که مربوط به حرمت خودآرایى و خودنمایى مىباشد و این عمل زشت را جاهلانه و هم چون جاهلیت قدیم قبل از ظهور اسلام مىشمارد- خطاب به زنان پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) مىباشد، اما همان گونه که مفسران عالى قدر فرمودهاند دستورهایى که در این دو آیه آمده عمومیت دارد و شامل همهى زنان مىشود؛ چنان که تأمل و دقت در این آیات و ویژگىهاى مشترک زنان این مدعا را اثبات مىکند، زیرا نرمش و خضوع در صحبت کردن و خودنمایى دو خصیصهاى است که مشترک بین تمام زنان است و باید در پرتو ایمان و عفت، کنترل و تعدیل شود و زنان باید از استفاده از این دو خصلت زنانه در برابر نامحرمان و افراد جامعه پرهیز نمایند، تا امنیت آنان در برابر بیمار دلان هوسران محفوظ و قلوب و افکار مردان از تباهى و انحراف سالم بماند؛ چنان که نیک و معروف بودن محتواى سخن نیز مورد نیاز همهى زنان مىباشد و اختصاص به زنان آن حضرت ندارد.
علاوه بر این که در آیهى بعدى به دنبال نهى از خودنمایى در جامعه، امر به اقامه نماز و پرداخت زکات و اطاعت از خداوند متعال و رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) شده است. این دستورهاى سه گانه با توجه به این که تکالیف عمومى است، نشانه آن است که وظایف فوق اختصاص به همسران پیامبر (صلى الله علیه و آله) ندارد و براى عموم زنان است و اگر زنان حضرت در این آیات مورد خطاب قرار گرفتهاند، به عنوان تأکید بیشتر براى آنان در رعایت این دستورهاى
الهى است؛ به همین جهت در صدر این آیات به آنان مىفرماید: (لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ(؛ شما همانند یکى از زنان عادى نیستید در صورتى که تقوا پیشه کنید.
این تأکید بیشتر نسبت به همسران حضرت به خاطر جنبهى الگویى آنان براى زنان دیگر است، زیرا آنها به دلیل انتساب به پیامبر (صلى الله علیه و آله) و قرار گرفتن در کانون وحى، باید از یک سو حرمت آیات الهى و آن حضرت را رعایت بکنند و از سوى دیگر الگو و سرمشق خوبى براى زنان باشند؛ مانند این که به دانشمندان و علما سفارش شود که مواظب باشید عملى که مورد رضاى خداى متعال نیست از شما صادر نشود؛ این توصیه بدان معنا نیست که عمل غیر خداپسندانه براى دیگران جایز است، بلکه مقصود این است که علما از یک سو به خاطر ارتباط بیشتر با آیات قرآن و روایت امامان معصوم علیهمالسلام و از سوى دیگر جنبهى الگویى و هدایتگرى آنان براى مردم، باید به مراتب بیشتر مواظب اعمال و رفتار خویش باشند.
ضمنا از (فَیَطْمَعَ الَّذی…) استفاده مىشود که منطق نیرومند اسلام این است که هر رفتارى از زنان- از جمله بدحجابى و خودنمایى- که بذر شهوت و طمع را در دلهاى مردم برویاند ممنوع و حرام مىباشد و باید گفتار و رفتار آنها هدفدار و از احساس فضیلت خواهى آنان نشأت بگیرد نه از رذیلت خودخواهى.
یکى از عوامل مهم تربیت ساز و عفت پرور در ابعاد گوناگون خصوصا در زمینهى گفتار و سخن، توجه به دو آیهى ذیل و نصب العین قرار دادن آن دو در حیات خویش است که قرآن مجید در مقام هشدار و تهدید مىفرماید:
(ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ(؛ انسان هیچ سخنى را بر زبان جارى نمىکند مگر این که نزد او فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموریت- و نوشتن آن- است (2)
در قیامت نیز زبان گناه کاران در کنار سایر اعضا، بر ضرر او شهادت و گواهى مىدهند:
(یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ(؛ روزى که- قیامت- زبانها و دستها و پاهاى آنان به گناهانى که انجام دادهاند گواهى مىدهند (3)
1) احزاب (33) آیه 32.
2) ق (50) آیه 18.
3) نور (24) آیه 24.