در مواقعی، از عامل ترس باید استفاده کرد. در عین این که ما عامل ترس را عاملی رشد دهنده و پرورش دهنده نمی دانیم ولی عامل
لازم می دانیم، اما مخصوصا در مورد کودک این نکته باید مورد توجه باشد و نکته خوبی است که امروز بیشتر توجه دارند، که کودک کاملا باید آگاه باشد تشویق یا تهدیدی که می شود برای چیست. اگر کودک نفهمد که برای چه تشویق می شود و بالخصوص اگر نفهمد برای چه تهدید می شود روحش به کلی مشوش می گردد، و امروز به این نکته پی برده اند که بسیاری از بیماری های روانی در اثر ترساندنها یا کتک زدنها و ارعابهای بی جا در کودکی پیدا می شود.
مثالی عرض می کنم که نظیر آن در حدیث هست. فرض کنید مادری بچه اش در مجلسی روی دامن دوستش نشسته است، بچه ای که نمی فهمد که نباید ادرار بکند. برای این بچه ادرار کردن مثل آب خوردن است و دیگر فرق نمی کند که در دامن مادر ادرار کند یا در دامن دوست مادر. این عمل را انجام می دهد. مادر ناراحت و عصبانی می شود و کتکش می زند. بدیهی است این بچه نمی فهمد که معنای این کتک این است که تو چرا این جا ادرار کردی و قبلا نگفتی. آنچه که در روح او وارد می شود این است که نباید ادرار بکند. و نتیجه این است که هر وقت بخواهد ادرار بکند یک حالت اضطراب و هیجانی به او دست می دهد، یک ترسی در روحش وارد می شود از ادرار کردن، و بعد از آن، همیشه از عمل طبیعی خودش ترسناک است؛ و این ممکن است عوارض جسمانی و عصبی و عقده های روانی ایجاد کند و ایجاد هم می کند. (این «تابوها» که می گویند، همین جور چیزهاست(. این از نظر بچه یک ترس بی منطق است؛ از نظر مادر یک منطقی دارد ولی از نظر بچه منطقی ندارد.
و لهذا ما در احادیث متعددی می بینیم که گاهی اتفاق افتاده که
طفلی را آورده اند خدمت رسول اکرم که مثلا ایشان دعایی به گوشش بخوانند. در همان حالی که روی دامن ایشان بوده ادرار کرده. پدر یا مادر او که آنجا بوده اند ناراحت و عصبانی شده اند. پیغمبر فرموده اند: کاری به او نداشته باشید، «لا تزرموا» یعنی جلوی بولش را نگیرد. و نسبت به فرزندان خودشان هم هست که دستور می دادند: لا تزرموا علی ابنی. وقتی بچه می خواهد ادرار بکند، هر جا که باشد، همین قدر که شروع کرد به ادرار، جلویش را نگیرید. بله، بچه هر وقت رسید به این که حد که بر اثر عادت کردن فهمید که نباید مثلا روی فرش ادرار کرد، یعنی بدون این که اعمال خشونت کنند، عادتش بدهند که مثلا روی فرش ادرار نکند، و خودش هم بفهمد که روی فرش ادرار کردن خوب نیست، آن وقت اگر از روی فهم چنین کاری بکند، این یک حالت طغیانی است در او، یعنی لجاجتی است علیه آنچه که خودش می فهمد. در چنین موردی خشونت کردن ممکن است مفید واقع بشود. ولی تا به این مرحله نرسیده است، مسلم خشونت یک عامل مفیدی نیست.
در اجتماع بزرگ البته مطلب روشن است که عامل خشونت لازم است در مواردی که آدم بزرگ می داند که فلان کار را نباید بکند ولی علیه مقررات و قوانین طغیان می کند. در چنین مواقعی برای جلوگیری از طغیان هیچ مانعی ندارد که عامل خشونت به کار برده شود. بنابراین در عین این که عرض کردیم عامل ترس و ارعاب و خشونت عامل پرورش و شکوفا کردن نیست. ولی عامل لازمی است، شرط تربیت است گو این که عامل تربیت نیست. (1)
1) تعلیم و تربیت در اسلام، ص 60.