اصیل ترین و مهم ترین نیاز روانی انسان برخورداری از محبت است. همه افراد بشر در تمام دوران زندگی تشنه محبت اند و می خواهند محب باشند و محبوب. این نیاز به واسطه ی پدر و مادر، برادر و خواهر، همسر و فرزندان، خویشاوندان و دوستان و از همه
بالاتر و برتر به وسیله ی خداوند متعال تأمین می شود.
تأمین این نیاز حیاتی باعث اعتماد به نفس، آرامش، احساس بزرگواری، شکوفایی استعدادها و خوش بینی به عالم می شود و انسان را با عاطفه و محبت می کند و عدم تأمین آن سبب تشویش خاطر و اضطراب و ترس، غم و اندوه و افسردگی، اساس حقارت و خودکم بینی، انزوا و گوشه نشینی، خودفراموشی و انحرافات و غیر اینها شده، زیان های دردناکی را در جسم و روح افراد به وجود می آورد و روابط آنها را با دیگران تحت تأثیر قرار می دهد.
لذا زن و شوهر اگر از محبت واقعی متقابل برخودار نشوند، نسبت به یکدیگر و زندگی سرد شده و در تأمین عواطف و تربیت فرزندان، کم توجه و کم حوصله و چه بسا بی تفاوت می شوند. نوجوان و جوان نیز اگر در کانون خانواده از محبت والدین در حد اعتدال و خداپسندانه سیراب نشوند، آن را در خارج از خانه و خانواده جست و جو می کنند که زمینه ی بسیاری از انحرافات و فریب ها از همین جا فراهم می شود.
دختران و زنانی که در کوچه و خیابان و مجالس عمومی حرمت خود را شکسته، به خودنمایی و جلوه گری می پردازند به خاطر کمبود محبت و فقدان محب و یا ضعف شخصیت و معرفت است؛ آنان می خواهند احساس حقارت خود را بدین وسیله جبران کنند و نیاز به محبت خویش را در اثر به دست آوردن یک محب تأمین نمایند.
کسی که کمبود محبت دارد و کمتر درس محبت و عاطفه آموخته است، نمی تواند اهل محبت باشد و از این که بتواند به همسر و فرزندان آینده ی خویش محبت بکند، عاجز خواهد بود، مگر این که در پرتو تدین و پای بندی به دین اسلام درس محبت بیاموزد، آن گاه به دیگران محبت بورزد، چون دین جز محبت به خدا و آن چه که به او مرتبط است چیز دیگر نیست: «هلِ الذین إلا الحبّ«. (1)
نیاز انسان به محبت الهی بیش از هر محبت دیگر است، زیرا انسان در پرتو وجدان، عقل و اندیشه از هستی و نیازهای خود و دنیایی که در آن زندگی می کند آگاه است. از
یک سو آگاهی از مشکلات و نابسامانی های زندگی، ناامنی ها و بی اعتمادی ها، تقلب ها و خون ریزی ها، انحرافات و گمراهی ها و از سوی دیگر احساس تنهایی و درماندگی در برابر این امور و احساس عجز کردن در برابر حوادث طبیعی و نیروهای اجتماعی و از سوی سوم احساس گرسنگی و نیازمندی به حقایق ماورای طبیعت- وحی و دین- و فریاد بقاطلبی و فناپذیری از عمق جان که به حسب ظاهر مرگ منافی آن است، اینها باعث می شود که درون انسان تبدیل به یک زندان تاریک و سوزان شود و این خود موجب آزار روح و پیدایش بیماری های روانی، اضطراب، نگرانی و چه بسا پوچ گرایی و در نتیجه منشأ ایجاد وسوسه های شیطانی و تن دادن به آلودگی ها و زشتی هاست. لذا عمیق ترین نیاز انسان حل این مشکلات و نجات از این بن بست هاست.
شیوه ی تأمین این نیاز و نجات از تنهایی و درماندگی مبتنی بر نگرش فرد از زندگی و انسان است. آنهایی که از نگرش مادی برخوردارند و زندگی را منحصر به شکم و شهوت می پندارند- هم چون جوامع غربی- به عوامل تخدیر کننده و غفلت زا و لذت های کاذب نامشروع پناه می برند و عده ای هم متحد و هماهنگ و هم نوا با دوست، گروه و حزب می شوند و بدین وسیله خود را نجات یافته می پندارند، در حالی که این شیوه ها کاذب و ناپایدار است و ناکارآمدی و شکست این راه ها با دردناک ترین فجایع بسیار تلخ در همان جوامع غربی تجزیه شده و برای همگان روشن شده است.
اما آنهایی که از جهان بینی توحیدی و نگرش صحیح و عالی از زندگی برخوردارند، تنها را ه را، در حرکت بر اساس فطرت که همانا ایمان و عشق به خداوند متعال و عمل به دستورهای اوست می دانند و با مشی بر طبق این منطق خردمندانه، خود را از آن مشکلات و بن بست ها حفظ و نجات می بخشند. به همین جهت در نوجوانی نیاز به عبادت و عشق به خداوند متعال و دین در کانون وجود انسان بیشتر شکوفا و احساس می شود.
قرآن کریم نیز می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
رَحیمٌ«؛ ای پیامبر به مردم- بگو اگر خداوند را دوست می دارید از منِ پیامبر تبعیت و پیروی کنید تا این که محبوب خداوند بشوید و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده و رحمت خاصش مختص اهل ایمان است. (2)
بنابراین نشانه و میوه محبت الهی تبعیت است و پاداش پیروی و اطاعت، محبوبیت نزد خداوند متعال و بخشش و مغفرت اوست و پروردگار عالم محبوب خود را به خصوص در مشکلات به حال خود رها نمی کند؛ چنان که اگر کسی محبوب حق تعالی گشت، مجرای فیض او شده و خداوند عالم در مقابل فعل، کارهای خود را به دست او انجام می دهد و این راه برای همگان اعم از زن و مرد باز و مورد تشویق و ترغیب اسلام عزیز قرار گرفته است.
انسان با ایمان و با تقوا در پرتو فطرت و شریعت احساس می کند خدایی که از علم و آگاهی، قدرت و توانایی بی نهایت برخوردار است، پیوسته همراه و مأنوس و نگهدار انسان بالاخص افراد با تقوا است: «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» (3) و «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ«. (4) خزائن مادی و معنوی به دست خداست: «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ«. (5) و تمام مخلوقات هستی لشکریان مطیع او هستند: «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ«. (6) او مقلب القلوب است و کلید قلب ها و محبت ها و عزت ها به دست اوست: «مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً» (7) حلال مشکلات و نابسامانی های بندگان با تقواست: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه…» (8) و مبدأ سلامتی و نشاط و آرامش است: «یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» (9) رب هستی و پرورش دهنده استعدادها
و تکامل بخش انسان است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ«. (10) حقیقت مرگ فنا و نابودی نیست، بلکه پایان مرحله ی زندگی دنیوی و سرآغاز حیات حقیقی و زندگی برتر و زیباتر و اولین منزل آخرت و دریچه ای به سوی عالم بقا و نعمت ها و لذت های جاوید است: «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى«، (11) «ألموت باب الآخره«. (12)
لذا چنین انسانی هرگز در زندگی و در برابر مشکلات و نابسامانی ها احساس تنهایی و درماندگی و یأس نمی کند و با توفیق و استمداد از خداوند متعال در ابعاد مختلف حیات، از قدرت روحی و آرامش و نشاط برخوردار است؛ چنان که قرآن مجید می فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ«؛ آگاه باشید که فقط در سایه ذکر و اطاعت خدا دل ها آرامش پیدا می کند. (13) چرا که صاحب خانه ی اصلی دل، اوست و هر خانه و حرمی با صاحب خانه خود آرام می گیرد و بدون او در اضطراب و ناامنی و تحیر به سر می برد. این است عظمت قرآن و اسلام که هماهنگ با نظام آفرینش انسان است.
بر این اساس سزاوار است که انسان در پیشگاه الهی کاملاً خاضع و خاشع باشد و در وقت عبادت با تمام وجود رهسپار کوی محبوب گردد و با نور اطاعت و عبادت قلب و سراسر کانون وجودش را نورانی نماید که همین نورانیت- در قیامت در چهره انسان ظهور کرده و صحنه قیامت و راه بهشت را برای او روشن و هموار می سازد:
»یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ بُشْراکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ«؛ روزی که مردان و زنان با ایمان را می نگری که نورشان پیش رو و در سمت راستشان به سرعت حرکت می کند (و به آنها می گویند:) بشارت باد بر شما امروز به باغ هایی از بهشت که نهرها زیر درختان آن جاری است؛ جاودانه در آن خواهید ماند و این همان رستگاری بزرگ است. (14)
1) الخصال، باب الاول، ح74.
2) آل عمران (3) آیه 31.
3) حدید (57) آیه 4.
4) توبه (9) آیه 36.
5) منافقون (63) آیه 7.
6) فتح (48) آیه 4.
7) فاطر (35) آیه 10.
8) طلاق (65) آیه 2- 3.
9) مائده (5) آیه 16.
10) فاتحه (1) آیه 1.
11) اعلی (87) آیه 17.
12) غررالحکم، ج1، ص23.
13) رعد (13) آیه 28.
14) حدید (57) آیه 12.