[Harriet]
مشکل: بیداری ناگهانی در شب بعد از عمیق شدن خواب
علت: کم شدن خواب وقت ناهار
»هریت» هنگام تولد 5 / 4 کیلوگرم وزن داشت و خیلی راحت در طول 4 هفته وزن او 2 برابر شد. او از یک برنامه خیلی منظم پیروی می کرد و از سن 3 هفتگی به بعد، تمام شب را به طور منظم می خوابید.
از حدود 3 ماهگی، این برنامه درست پیش نمی رفت، و این امر هم زمان با استخدام یک پرستار بچه شده بود. پرستار برای این که بتواند در طول بعدازظهر برنامه های بازی بیشتری با «هریت» داشته باشد، خواب ظهر او را کمتر و برنامه صبح او را بیشتر کرده بود.
خواب کوتاه تر در ظهر باعث می شد «هریت» اواخر بعدازظهر خسته و عصبی شود و از طرف
دیگر باعث شده بود برنامه حمام و وقت خواب او که زمانی برنامه ای شاد و آرام بوده به ساعاتی پر از گریه تبدیل شود. والدین «هریت» اصرار داشتند که ساعت خواب کودکشان مثل قبل شود.
با وجود این که خواب صبح «هریت» 40 دقیقه کم شده بود، باز هم او در طول خواب روزانه اش که سبک بود کاملاً بیدار می شد و نمی توانست دوباره بخوابد. آن ها سعی می کردند به او شیر دهند و یا با پستانک آرامش کنند، اما فایده نداشت. در نهایت، او را به حال خود رها می کردند تا گریه کند. ولی او آن چنان ناراحتی می کرد که مجبور می شدند بعد از 20 دقیقه او را بلند کنند. این جریان به مدت چند هفته ادامه داشت و والدین «هریت» به این نتیجه رسیدند که دیگر از خواب طولانی ظهر خبری نیست. بعد در کمال تعجب متوجه شدند او که حالا 4 ماهه شده بود، چند بار در طول شب بیدار می شود. هر بار که خوابش سبک می شد شروع به گریه کردن می کرد و تا وقتی که یکی از والدینش به سراغش برود تا او را بخواباند، بیدار می ماند. در این زمان بود که با من تماس گرفتند.
به آنها توضیح دادم برای این که «هریت» دوباره شب ها خوب بخوابد، باید خواب روزانه اش را بررسی کنیم. معتقد بودم وقتی در خواب 45 دقیقه ای هنگام ظهر با بیداری مواجه می شد، باید می توانست به خودی خود بخوابد. در روز اول آموزش، به والدینش توصیه کردم که هر وقت خواب «هریت» سبک شد، قبل از این که به سراغش بروند 10 تا 15 دقیقه صبر کنند، اما تحت هیچ شرایطی او را بلند نکنند. در طول یک ساعت بقیه خواب ظهر، او گاه گریه می کرد و گاه آرام می گرفت. در طول شب دوباره و هر بار به مدت 40 تا 45 دقیقه بیدار بود و والدینش همانند روز عمل کردند.
روز بعد توصیه من این بود که در خواب روزانه و همین طور شبانه اش، قبل از این که به سراغش بروند 20 تا 25 دقیقه صبر کنند. روز بعد در طول زمان خواب ظهر، مثل روز قبل گریه کرد، ولی در طول شب فقط یک بار بیدار شد و به مدت 50 دقیقه گاه گریه کرد و گاه آرام بود.
روز سوم از والدینش خواستم که زمان خواب ظهر، از رفتن پیش «هریت» خودداری کنند. برنامه خواب روزانه اش مثل دو روز گذشته بود. اما به هنگام شب فقط یک بیداری کوتاه داشت و بعد از 15 دقیقه به خواب رفت.
در روز چهارم، هنگام خواب روزانه، «هریت» بعد از 45 دقیقه بیدار شد و بعد از 15 دقیقه بار دیگر به خواب رفت.
او بعد از 45 دقیقه دیگر بیدار شد و مجدداً بعد از 5 دقیقه خوابید. آن شب
والدینش وقتی خواب «هریت» سبک شده بود، صدای ناله و فریاد او را در ساعت 3 و 30: 4 صبح شنیدند ولی او گریه سر نداد.
به مدت یک هفته، وقتی خواب او در زمان خواب ظهرش، سبک می شد، شروع به گریه کردن می نمود، ولی زمان آن کوتاه تر و کوتاه تر می شد.
از آن به بعد شب ها خوب می خوابید و برنامه خواب روزانه و همین طور شبانه اش مثل سابق شده بود و از آن جا که دیگر از بی خوابی خسته نبود، نآرامی و بی قراری و گریه های اواخر بعدازظهر هم ناپدید شد.
»هریت» اکنون حدود 2 سال دارد و هر روز از ساعت 7 شب تا 7 صبح می خوابد. او همچنین خواب 2 ساعته ای در طول روز دارد.