جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مطالعه ی موردی- «توماس» در سن 6 ماهگی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

[Thomas]

مشکل: چندین بار بیداری در شب

علت: مصرف بیش از اندازه شیر

»توماس» زمان تولد تقریباً 5 کیلوگرم وزن داشت و در سه ماه اول فقط از شیر مادر تغذیه می نمود. در 4 ماهگی وقتی وزن او به حدود 5 / 8 کیلوگرم رسید، از شیر مادر گرفته شد و شیرخشک به او داده می شد. تقریباً هر 5 / 3 – 3 ساعت، 210 میلی لیتر شیرخشک می خورد که بیش از 440 میلی لیتر در روز می شد. دست کم دو وعده از این وعده های شیردهی در نیمه ی شب بود. مادر از این که باید دو بار در شب برای تغذیه «توماس» بیدار شود، خسته شده و درباره ی زیاد شیرخوردن او نیز نگران شده بود و مسأله را با کاردان بهداشتی در میان گذاشت.

او به مادر توصیه کرد در چهار ماهگی به او غذاهای جامد بدهد و او را خاطر جمع ساخت که شیر خوردن «توماس» به محض تثبیت دریافت مواد غذایی جامد، کاهش می یابد. مادر در ساعت 2 بعدازظهر کمی غذای برنجی به او داد، اما او فقط چند لقمه

خورد و شروع به جیغ زدن کرد. او روز بعد نیز همان طور به غذا پاسخ داد. مادرش که از برنج دادن به او ناامید شده بود، برنج را با نصف شیشه پوره ی میوه مخلوط کرد. اگرچه شیر خوار هنوز هم مخالفت می کرد اما به اندازه ی چند قاشق از آن خورد. بعد از گذشت چند هفته، به «توماس» میوه ها و سبزیجات گوناگونی داده شد. پاسخ همیشه یکسان بود. چند قاشق چای خوری می خورد و بعد شروع به گریه می کرد.

در سن 5 ماهگی «توماس» هنوز هم در شب بیدار می شد و غذا می خورد، اما حالا دوباره خواباندن او بسیار مشکل بود، در بیشتر اوقات با وعده غذای بعدی گریه می کرد. چون گریه با مکیدن دست همراه می شد، مادر فکر می کرد او در حال دندان در آوردن است. در سن 6 ماهگی گریه و جویدن مداوم دست چنان مشکلی شده بود که مادر برای مشورت با من تماس گرفت.

به او پیشنهاد کردم طی روز آینده جزئیات کامل تغذیه، خوابیدن و گریه کردن «توماس» را یادداشت کند. هنگامی که جزئیات را دریافت کردم، بلافاصله برایم مشخص شد که علت گریه بیش از اندازه و جویدن دست، گرسنگی بود، نه دندان در آوردن.

اکنون «توماس» بیش از 5 / 9 کیلوگرم وزن داشت و موقع صبحانه فقط دو یا سه قاشق چای خوری میوه، موقع ناهار چند حبه سبزیجات و عصر چهار قاشق چای خوری برنج می خورد.

چون هنوز هم شب غذا می خورد، میزان شیر دریافتی روزانه ی او بسیارزیاد بود، به طوری که میزان جامدات روزانه اش را افزایش نداده بود. اگرچه میزان غذای مورد نیاز شیرخواران با یکدیگر فرق دارد، اما میزان جامداتی که «توماس» مصرف می کرد نسبت به اندازه اش بسیار کم بود. برای افزایش میزان جامداتی که می خورد، مادرش مجبور شد سریعاً شیر دریافتی اش را کاهش دهد. پیشنهاد کردم چند روز بعدی شیر ساعت 2 بعدازظهر را حذف کند و آب میوه رقیق شده را جایگزین آن نماید.

این کار باعث شد ساعت 5 بعدازظهر «توماس» گرسنه تر شود و جامدات بیشتری بخورد. افزایش جامدات به کاهش غذاهای نیمه شب کمک کرد. همچنین توافق کردیم که «توماس» باید فقط یک بار در شب غذا بخورد. در همه ی بیداری های دیگرش اگر به سرعت آرام نمی گرفت باید آب یا آب میوه رقیق شده به او می دادند. در اولین بعدازظهری که چند قاشق چای خوری بیشتر برنج خورد، بیداری معمولش در ساعت 11 شب را پشت سر گذاشت و تا 30 / 1 صبح خوابید. مادرش کمی آب جوشیده خنک به او داد، که به طور کامل آن را رد کرد. سپس کمی آب میوه رقیق شده به او داد که قبل از این که تا 5 صبح به خواب برود آن را نوشید. از آنجا که شب تازه دو وعده غذائیش را کاهش داده بود، مادرش 240 میلی لیتر شیر به او داد، سپس تا ساعت 7 صبح آرام گرفت.

روز دوم، «توماس«، غذای جامد موقع ناهارش را به سه حبه سبزیجات افزایش داد و عصر 5 / 5 قاشق چای خوری برنج مخلوط شده با شیر خورد. آن شب تا ساعت 3 خوابید و بعد از نوشیدن آب میوه رقیق شده دوباره تا 7 صبح به خواب رفت.

چون سه وعده ی غذایی شب را ظرف دو روز کاهش داده بود، به مادرش توصیه کردم که بار دیگر ساعت 2 بعدازظهر کمی شیر به او بدهد تا مطمئن شود شیر دریافتی روزانه اش به حداقل 600 میلی لیتر که کارشناسان بهداشت توصیه می کنند، رسیده است. چهار شب بعد نیز «توماس» یک بار بین 3 تا 5 صبح بیدار شد، آب میوه اش را نوشید و تا 7 صبح آرام گرفت.

در هفتمین روز، او بعد از شیرخشک صبحش، کمی غذای غله ای و زمان ناهار چهار حبه سبزیجات و غذای طبخ شده با مرغ همراه شیر خشکش خورد. سپس ساعت 2 بعدازظهر کمی شیرخشک خورد و عصر هم 6 قاشق مرباخوری برنج و بعد از شیرخشک، کمی پوره میوه خورد. آن شب از 7 بعدازظهر تا 7 صبح خوابید. به مادرش توصیه کردم که بایستی شیر موقع ناهارش را کاهش و مواد غذایی جامد را افزایش دهد تا این که به احتیاجات غذایی و اشتهای رو به رشدش پاسخ دهد.

هنگامی که شیرخشکش تا 90 میلی لیتر کم شد و میزان غذای جامدش افزایش یافت، شیر موقع ناهار بایستی کم می شد و با نوشیدن آب یا آب میوه رقیق شده جایگزین می شد(1) شیر ساعت 2 بعدازظهر را می توانست افزایش دهد اما این کار می باید به تدریج انجام می شد تا این که اطمینان حاصل کند «توماس» بیش از اندازه غذا دریافت نکرده تا باعث شود عصرانه اش را مصرف نکند. عصرانه باید به تدریج تا 8 قاشق مرباخوری برنج مخلوط با مقداری شیرخشک و کمی میوه یا پوره سبزیجات افزایش می یافت. هنگامی که «توماس» به سن 7 ماهگی رسید، از سه وعده غذای متعادل در روز، شامل غذاهای متنوع به علاوه نوشیدن میزان صحیح شیر و متناسب برای سنش برخوردار بود. او به خوب خوابیدن در شب ادامه داد و همه ی گریه کردن ها و دست مکیدن هایش برطرف شده بود.


1) مترجم: این روش به طور موقت به کار رفته و پس از رفع مشکل خواب، دیگر مصرف آب میوه در طول شب توصیه نمی شود.