در انسان، چندین قوه وجود دارد که میان قوای عالی و واجد درک و شعور؛ هم چون عقل و فطرت و وجدان و قوای دانی و فاقد درک و شعور همانند شهوت و غضب و خیال اختلاف به وجود می آید، اقتضای قوای طبیعیِ نفسانی افراط یا تفریط است که منشأ رذایل اخلاقی و صدور اعمال غیرانسانی و ناشایست می باشد، اما اقتضای قوای عالی، تعدیل و میانه روی در امور و منشأ فضایل پسندیده و صدور اعمال نیک و رفتارهای انسانی است. درگیری درونی میان قوه ی عاقله با قوه ی واهمه و مخیله از یک سو و میان تمایلات فطری با خواسته های بی قید و شرط نفسانی از سوی دیگر، منشأ نیاز انسان به تعدیل قوای نفسانی به واسطه حکومت قوای عالی روحی در سایه ی وحی و در نتیجه رسیدن به اخلاق فاضله است.
انسان، طعم گوارای حقیقت زندگانی را تنها در پرتو فضایل پسندیده و نیکوی فردی و جمعی خواهد چشید؛ به بیان دیگر، آزادی معنوی و درونی و رهایی از منیت و خودخواهی و آراسته شدن به صفات الهی و انسانی زندگی را گوارا و لذت بخش کرده و به انسان صفا و آرامش می دهد.