قرآن کریم در مقایسه بین افرادی که در زندگی خردمندانه و حرکت به سوی هدف آفرینش، از شناخت صحیح و دلیل های قطعی عقلی و شرعی برخوردارند و گروهی که در اثر تکرار گناه و هواپرستی و فراموشی هدف، ابزار تشخیص حقایق و قدرت تمییز و تفکیک حق و باطل را از دست داده و قادر به تشخیص و شناخت واقعیت ها نیستند و از حقیقت، منحرف و با رؤیاها و اوهام و خیالات پوچ زندگی می کنند، می فرماید:
»أَ فَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ«؛ آیا کسی که دلیل روشنی از طرف پروردگارش دارد، همانند کسی است که زشتی عملش در نظرش زیبا و تزیین شده و پیروی از هواهای نفسانی- خواسته های غیر منطقی- می کند. (1)
مهم ترین موضوع حیاتی و سرنوشت ساز، که رمز زندگی گوارا و سعادت مندانه
می باشد، شناخت و ارتباط با واقعیات است. برای تحقق این هدف، خداوند انسان را به ابزرا شناخت درونی- قلب و عقل و خیال- و بیرونی- حواس ظاهر- مجهز نمود. این ابزار پل ارتباطی انسان با حقایق جهان است. استفاده به موقع و بجا از آنها باعث می شود به تدریج پرورش و رشد یافته و قوی تر و دقیق تر گردند و توانایی انسان بر شناخت واقعیات و تشخیص حق و باطل و ارزش و ضدارزش افزایش یابد.
اما بهره برداری نادرست انسان از آنها، در آغاز- که قلب آدمی پاک و وجدان، بیدار و عقل، واقع بین است- هنگام ارتکاب گناه، ناراحت گشته و دچار عذاب وجدان می شود که به تدریج قبح و زشتی عمل، در اثر تکرار از میان رفته و ناراحتی و عذاب وجدان کم رنگی می شود. استمرار و عادت به آن، انسان را به مرحله ی بی تفاوتی و چه بسا توجیه و فریب وجدان می رساند؛ به طوری که قبح و زشتی آن عمل ناشایست در نظرش از بین می رود و از عذاب وجدان که اولین محکمه عدل الهی در دورن آدمی است رها می شود.
اگر از این مقدار نیز فراتر رود به جای تنبه، توبه و بازگشت به خویشتن، بیشتر به گناه آلوده گردد، حس تشخیص او دگرگون شده و آن عمل زشت و گناه، به خاطر هماهنگ بودن با هوس و شهوت، در نظرش زیبا و خوب جلوه می کند و آن را یک ارزش و نشانه ی رشد فکری و شخصیتی می پندارد، اما نمی داند که مشغول خودکشی تدریجی روحی و روانی است؛ در چنین حالتی معمولاً موعظه و نصیحت دیگران نیز در او اثرگذار نبوده و چه بسا باعث ناراحتی او هم می گردد، زیرا خود را محق و درست کار و عمل زشت خود را حق و نیک می پندارد.
حال اگر گناه به شکل علنی و آشکار در اجتماع باشد؛ همانند خودآرایی و خودنمایی زنان، علاوه بر خودکشی تدریجی روحی، کشتار انسانیت به صورت تدریجی و گام به گام نیز تحقق خواهد یافت، زیرا اگر گناه آشکار انجام شود و کسی جلوگیری نکند، کم کم به دین و شخصیت و انسانیت همه- جز قلیلی- ضرر خواهد زد. امام صادق به نقل از جد بزرگوارشان پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
إن المعصیه إذا عمِل بِها العبد سِراً لم تضرّ الا عامِلها، و إذا عمل بها علانیهً و لم یغیر علیهِ أضرتِ الغامه؛ مسلماً هنگامی که انسان گناه را پنهانی انجام دهد، فقط به او ضرر می زند، ولی زمانی که آشکارا در بین مردم مرتکب و غیرت ورزیده نشودـ افراد جامعه غیرت دینی یا ناموسی نورزند و جلوی او را با امر به معروف و نهی از منکر نگیرندـ آن گناه به همه ی افراد جامعه ضرر می زند.
سپس امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
و ذلک إنه یذِلّ بِعملهِ دین اللهِ و یقتدی بِهِ اهل عداوه الله؛ و این به خاطر آن است که او در اثر گناه آشکار خود، دین الهی را تحقیر و خوار نموده و به دشمنان خداوند در این عمل غیر مشروع اقتدا کرده است. (2)
این حدیث بسیار پرمعنا نشان می دهد که انسان حق ندارد به هر پندار و بهانه ای، مثل آزادی ]غیرمعقول] عمل زشت خود را به جامعه بکشاند. در غیر این صورت علاوه بر آسیب بر خود، به جامعه و دیانت و معنویت آن نیز ضربه می زند، زیرا افراد جامعه به آن عمل- که بر خلاف دین است- آلوده می شوند و چه بسا یک ارزش تلقی می شود و این آلودگی سرآغاز آلودگی به بسیاری از گناهان می شود و چهره ی پرفروغ دین نیز در نزد جامعه ضعیف خواهد شد و بدین ترتیب دین بزرگ خداوند متعال به تحقیر و انزوا کشیده می شود و اساس انسانیت متزلزل می گردد.
این جاست که نیکان و پاکان برای غربت اسلام و صاحب آن، حضرت امام مهدی (عج) می گریند، چرا که همان دینی که با طلوع افتخار آفرین خود، شخصیت انسانیت و حقوق پایمال شده زنان را احیا کرد، امروزه بعضی از آنان عملاً عامل تحقیر و انزوای آن شده اند!
هر اندازه جامعه به گناه و هوس مبتلا شود و از انسانیت دور شود، از دین فاصله گرفته و نسبت به خدا و آیین بزرگ او و خویشتن، بی ادبی و خیانت کرده است، چرا که دین اسلام آیین انسانیت است و انسانیت و فضایل انسانی و الهی جز در پرتو اسلام تحقق پیدا نمی کند.
بنابراین جامعه همانند کشتی است که اگر کسی به بهانه آزادی بخواهد زیر پای خود را سوراخ کند و دیگران مانع او نشوند آب وارد کشتی و همه شده و همه را در کام دریا و مرگ فرو می برد.
از این جا روشن می شود که حقیقت پوشش اسلامی حمایت و حراست از دین و انسانیت و مروج آن است؛ به همین جهت در برخی از کشورهای غربی، با آن مخالفت کرده و از حضور دختران و زنان محجبه مسلمان در کلاس های درس و شغل های دولتی ممانعت می ورزند.
آن گاه مصیبت و بدبختی به اوج خود می رسد که انسان مدتی نه به یک گناه، بلکه به انواع گناهان و هواپرستی ها آلوده شود و ابزار شناخت خود را در مسیرهای باطل و انحرافی به کار بیندازد؛ مثل این که قوه عقل و خیال را به اندیشیدن در امور باطل و هوس ها و شهوات، چشم و گوش را به دیدنی ها و شنیدنی های زشت و حرام عادت دهد و سایر اعضا و حواس نیز به استخدام غرایز حیوانی درآیند؛ در این صورت آثار بسیار بدی روی ابزار تشخیص و شناخت او می گذارد؛ قلب و فکر، به تدریج سلامت و اعتدال خود را از دست داده و بیمار می گردند؛ آثار گناهان، قلب او را سیاه کرده و پرده های هوس و غفلت و رذایل اخلاقی جلوی شناخت و درک صحیح عقل را می گیرند و مانع مشاهده ی چهره ی واقعیت ها می گردند. آن گاه به همان میزان چشم حق بین و گوش حق شنوا و زبان حق گوی خود را از دست خواهد داد و کم کم ارزش ها را ضدارزش و ضدارزش ها را ارزش می پندارد؛ به گونه ای که گاهی به اعمال زشت خود افتخار می کند.
دگرگونی ارزش های الهی و انسانی، که در اثر اصرار بر گناهان و از دست دادن نعمت های ابزار تشخیص حاصل می شود، در دنیا نتیجه ای جز زندگی سخت و نکبت آمیز (3) و تحیر در تاریکی بی راهه های حیات و انکار و تکذیب آیات و احکام دین و قرآن نخواهد داست و این خطرناک ترین حالتی است که انسان گنه کار را تهدید می کند؛ چنان که قرآن کریم در این باره هشدار داده و می فرماید:
»ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ«؛ سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب می شدند به آن جا رسید که آیات خداوند را تکذیب کردند و آنها را به استهزا و تمسخر گرفتند. (4)
اگر اسلام عزیز سفارش می کند انسان پس از گناه سریعاً استغفار و توبه ی نصوح کرده و آثار سوء آن را از قلب و دل با آب توبه شست و شو داده و برطرف نماید و از تسویف و تأخیر توبه که عامل تباهی شخصیت، نزول بلا و عذاب و قرارگرفتن در کام مرگ و هلاکت در بسیاری از افراد و ملت ها شده، جداً خودداری نماید، به خاطر این است که قبح و زشتی گناه در نظر او از بین نرود و یا نیک و زیبا جلوه نکند و خلاصه ابزار شناخت و قوه ی تمییز، بیمار یا واژگون نشوند و از حیات انسانی و تکامل روحی محرم نگردند.
بنابراین فقط در سایه ی ایمان قوی و معرفت دینی و تقوای الهی می توان غرایز را تعدیل و پرده های ظلمانی هوس ها و شهوات و رذایل اخلاقی را که موانع دیده عقل و شناخت واقعیت ها هستند از بین برد و از ابزار شناخت بهره برداری صحیحی و بهینه نمود، زیرا محبت به خداوند متعال و شوق لقای او و ترس از محکمه ی عدل الهی و رسوایی قیامت و آتش دوزخ و اشتیاق به بهشت و هم نشینی با اولیا، عوامل بازدارنده از زشتی ها و تهذیب نفس و تحصیل انسانیت است. لذا قرآن کریم می فرماید:
»إِنَّ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ«؛ مسلماً کسانی که ایمان به آخرت ندارند اعمال بدشان را برای آنها زینت می دهیم در نتیجه همیشه در زندگی متحیر و سرگردان می باشند. (5)
به هر اندازه که انسان مسلمان در ایمان و معرفت، ضعیف باشد و در اخلاق و رفتار ناشایست شبیه و هم رنگ کفار و مشرکان باشد- کفر عملی- به همان میزان گرفتار تزیین اعمال زشت خویش شده و مشمول آیه خواهد بود.
البته زینت دادن اعمال بد و زیبا و خوب دیدن آنها، عکس العمل و نتیجه ی تکرار و
تداوم خودباختگی در برابر انواع جاذبه های دروغین گناهان و ایجاد پرده های غفلت و بی خبری و شهوات ویران گر و صفات زشت در برابر دیدگان عقل و قلب می باشد و اگر خداوند این تزیین را به خود نسبت می دهد از آن جهت است که او مسبب الاسباب در نظام آفرینش می باشد و تأثیر هر چیزی به اذن او و منتها به او می شود: «لا مؤثر فی الوجود الا الله«. خدای متعال این خاصیت را در تکرار و اصرا زیاد بر گناهان و رذایل قرار داده است.
این یک امر کاملاً طبیعی و منطقی است که هر نوع استعداد و توانایی، در اثر بهره برداری درست، شکوفا و در اثر استفاده نابجا به تدریج از دست می رود. استمرار انجام گناهان، اخلاق و صفات غیرانسانی، عقل را اسیر و قلب را سیاه و فطرت را دفینه کرده و میدان را برای تاخت و تاز غرایز حیوانی و وسوسه های شیطانی باز می کند، در نتیجه خوبی ها و زیبایی های اخلاقی و رفتاری در نظر انسان بد و زشت جلوه می کند و بدی ها و زشتی ها را خوب و ارزش مند می بیند، لذا دستش از حقایق زندگی کوتاه گشته و در تاریکی، نادانی ها و پستی ها حیران می گردد.
بنابراین مقصر و عامل این تزیین، خود انسان و اعمال زشت او می باشد که دروازه ی روح را به روی شیطان ها و گناهان باز کرده است؛ به همین جهت در اکثر آیات، زینت اعمال به شیطان یا نفس سرکش و هواهای نفسانی نسبت داده شده است.
خواهر گرامی:
در غیبت چهل روزه حضرت موسی)ع) که به کوه طور برای ضیافت و عبادت الهی مشرف شده بود خداوند قوم او را آزمود، (6) اکثر آنها به واسطه سامری، از خداپرستی به گوساله پرستی رو آوردند. پس از اتمام غیبت، حضرت به قوم خود فرمود: «بد جانشینانی برایم بعد از من بودید«. (7) یعنی به جای این که جانشین خوبی برای من در حفظ و ترویج دین الهی بوده باشید جانشین بدی بودید و دین را ضایع نمودید. در غیبت کبرای
حضرت امام مهدی)عج) نیز ما امامت اسلامی در بوته ی امتحان الهی قرار گرفته ایم، خوب بیندیشیم و بنگریم که ما در این آزمون در برابر سامری های زمان که گوساله هواپرستی را ترویج می دهند آیا سرافراز هستیم یا سرافکنده؟ آیا جانشین خوبی برای آن حضرت بوده ایم یا نه؟
به راستی زنانی که عفاف و حجاب اسلامی را رعایت نمی کنند و در نتیجه ارزش های الهی و انسانی را دگرگون می سازند؛ همان ارزش هایی که خون ها و جان های پاکان بسیاری فدای آنها شده، که در راس آنها ائمه معصومین)ع) می باشد، تا این که آنها حفظ شده و به دست ما و آیندگان برسد، هنگام ظهور با چه رویی به سیمای ملکوتی آن حضرت نظر خواهند کرد؟! و اگر عصر ظهور را درک نکنند، با چه چهره ای بر پروردگار خویش وارد خواهند شد؟!
1) محمد (47(آیه 14.
2) بحارالانوار، ج100، ص78.
3) طه (20(آیه 124.
4) روم (30(آیه 10.
5) نمل (27(آیه 4.
6) طه)20) آیه 85.
7) اعراف (7) آیه 150.