شک های جسمانی شدید مانند جراحت، تصادف و یا بیماری شدید، بر شخصیتی که در حال شکل گیری است تاثیر می گذارند. در اینجا به دو نمونه اشاره می کنیم:
پی یر در سن هفت یا هشت سالگی دچار پیچیدگی شدید قوزک پا می شود. پای او متورم شده و او برای تراشیدن استخوان تحت عمل جراحی قرار می گیرد. مفاصل پا به طور نامناسبی جا می افتند و پا به سمت خارجی بدن متمایل می گردد. او می لنگد و دیگر نمی تواند با این پا فعالیتی داشته باشد. بنابراین کودکی عصبی و ماجراجو می شود. او را مجبور می کنند که حرکت نکند و ناچار به پوشیدن کفش های مخصوص ارتوپدی می شود.
این قوزک پای معیوب، تمام زندگی او را تباه می کند و همان طور که گفته شد شخصیت کودک تغییر می یابد.
ژوزه تا سن سیزده سالگی فردی پر احساس و اجتماعی، ساده، لجباز و بی قید نسبت به والدین و سهل انگار در انجام تکالیف مدرسه است. او در این سن به فلج اطفال مبتلا می گردد.
این بیماری وحشتناک عوارض شدیدی بر جای می گذارد، عوارضی مانند: ناتوانی و نقصان دایمی، جدایی و دوری از خانواده به مدت چند سال جهت انجام معالجات متفاوت و… ژوزه در سن شانزده سالگی در حالی که برای همیشه ناقص و معلول است، باز می گردد. شخصیت او به فردی عصبانی، غمگین و مضطرب تغییر یافته و به نظر می رسد که بیماری، نشانه ای از تنبیه سرنوشت به خاطر رفتارهای خود سرانه و بی قید او در سال های اول زندگی بوده است.