یکى از عوامل تکوین و شکل دهندهى شخصیت فرزند، ژنتیک و قانون وراثت است؛ بر اساس نظریهى قطعى علمى دانشمندان در علم زیست شناسى، فرزند نه تنها از نظر صورت و شمایل و ویژگىهاى جسمانى از والدین خویش ارث مىبرد، بلکه از نظر سیرت و خصوصیات روحى و ملکات اخلاقى نیز از راه ژن و نطفه از آنان ارث مىبرد؛ اسپرماتوزوئید مرد و اوول زن حامل صفات جسمى و روانى آنهاست که به شکل استعداد و زمینه به کودک منتقل شده و در صورت مساعد بودن شرایط و محیط خانوادگى و اجتماعى، شکوفا گشته و به فعلیت مىرسد.
بنابراین، نطفهى مرد و زن یا حامل بذرهاى فضایل اخلاقى است، اگر آنها از سجایاى انسانى و الهى برخوردار باشند و یا حامل بذرهاى رذایل اخلاقى است، در صورتى که داراى صفات زشت و رذالتهاى غیر انسانى باشند و یا حامل ترکیبى از بذرهاى هر
دو نوع صفات است، اگر فضایل و رذایل را توأمان داشته باشند. حتى پارهاى از خود صفات خوب یا بد پدر و مادر از راه وراثت به فرزندان انتقال مىیابد.
البته عوامل محیط و تعلیم و تربیت مىتواند زمینهى وراثت یا صفات موروثى را از میان بردارد. از منظر وحى، خلقت انسان با فطرت توحیدى و کمال جویى انجام مىشود؛ از این رو هر چند هر گونه اختلال در ژنها، از راه وراثت به نسل بعدى منتقل مىشود، اما با ایجاد محیط سالم تعلیم و تربیت درست در مسیر پرورش فطرت، مىتوان اختلالهاى موروثى را از بین برد و فرزندان را براى رسیدن به هدف اعلاى زندگى و نیک بختى ابدى آماده نمود.
دین اسلام- که بهترین آیین زندگى است- چهارده قرن پیش از عامل وراثت پرده برداشت و با تعابیر گوناگون آن را گوشزد نمود؛ قرآن کریم، آن جا که چگونگى رابطهى زن و شوهر را در سطح گسترده اشاره نموده، در بعد روابط ویژهى زناشویى و داشتن نسل شایسته مىفرماید:
(نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ(؛ زنان شما کشتزارهاى شمایند پس هرگاه خواستید، از کشتزارهاى خود استفاده کنید و براى خود اثر نیکى را پیش فرستید و تقواى الهى پیشه کنید و بدانید خداوند را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان بشارت ده (1)
در این آیه حقایقى از جمله دلالت ضمنى بر گزینش همسر خوب و شایسته مورد عنایت واقع شده که یکى از عوامل داشتن فرزند پاک و شایسته مىباشد. هم چنین به صراحت رابطهى شوهر و زن را از جهت رابطهى خاص زناشویى به کشاورز و کشتزار تشبیه نموده است؛ زن را کشتزار و محل بذر افشانى انسانى شناسانده، نه وسیلهى هوس و کام جویى و در کنار آن مىفرماید: از این فرصت بسیار مطلوب کمال استفاده را برده و بذرهاى سالم و خوبى بکارید تا ثمرههاى نیکو و لذت بخشى به عنوان فرزندان پاک و صالح و توشهى آخرت به دست آورید.
این عمل با رعایت تقوا و پاکى نفس و اعتقاد راسخ به رستاخیز و دیدار پروردگار هستى- با شهود قلبى- و نتیجه و تجسم اعمال میسر مىگردد؛ از این رو در پایان آیه به مؤمنان راستین مژده داده شده که این امور را رعایت مىکنند.
یک مزرعه در صورتى که سبز و خرم و پر ثمر خواهد بود که داراى زمین مستعد و پاک و آماده براى زراعت باشد نه شورهزار و لجنزار و نیز از نعمت بذر سالم بهرهمند گردد. زمین دل همسران نیز باید از آلودگىهاى رذایل اخلاقى و غیر انسانى و آثار بدگناه و نافرمانى الهى پاک بوده و به صفات و سجایاى الهى و ملکوتى آراسته باشد تا با بذر افشانى سالم، شایستگى مقام پدر و مادر شدن و تربیت نسل سالم و پاک را داشته باشند و از راه ژنتیک و وراثت، سیرت نیک خود را به فرزندان منتقل نموده و زمینه را براى رشد و تربیت نسل پاک و شایسته فراهم آورند و بدین وسیله توشهاى براى آخرت خویش ذخیره نمایند، چرا که فرزند با ایمان و آراسته به کمالات و فضایل از بهترین و شایستهترین اعمال والدین محسوب مىشود و از برکات وجودى او در دنیا و آخرت- حتى به عنوان شفیع- بهرهمند مىگردند، لذا پاک سازى کامل روح از رذایل و صفات ناپسند و آراستن به اخلاق حمیده، از تلاشهاى زنان و مردان مؤمن، قبل از ازدواج و یا قبل از انعقاد نطفهى کودک بوده است.
بر این اساس است که کتاب بزرگ زندگى، قرآن کریم، در این باره مىفرماید:
(وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً(؛ سرزمین پاک و طیب، گیاه و ثمرهاش به فرمان الهى مىروید، ولى سرزمین ناپاک و خبیث جز گیاه ناچیز و بىارزش نمىرویاند (2)
این آیه درصدد بیان ویژگىهاى زمین خاکى نیست، چرا که این خصوصیات روشن بوده و نیاز به بیان ندارد، بلکه مىخواهد به حقایق ارزشمندى اشاره کند؛ از جمله این که سرزمین دل انسان هر گاه پاک و طاهر بود، فرزندان با ایمان و پاک به عنوان میوهى نیکوى آن، به اذن خداوند از آن به وجود مىآید، اما زمین دل و روحى که به صفات پست و گناهان آلوده باشد، فرزندان آنان نیز همانند خودشان خواهند بود و این همان قانون
وراثت است که در روایات از آن با کلمه «عرق«یاد شده است.
بنابراین فرزند نیکو و پاک طینت نتیجه و عکس العمل پاکى و طهارت روحى پدر و مادر است که طبق فرمان الهى بر قانون وراثت و ژنتیک به عنوان پاداش به آنان داده مىشود. در مقابل، پدر و مادرى که از این ویژگىها برخوردار نیستند، شایستگى چنین هدیه و تحفهى الهى را ندارند، مگر هم چون خود، افرادى غیر صالح و ناشایست؛ چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست.
البته ممکن است پدر و مادرى ناصالح فرزندى نیکو و صالح داشته و والدین خوب و شایسته، فرزندى ناصالح و ناشایست بیابند، اما این به دلیل آن است که شرایط محیطى سالم یا ناسالم، دوستان شایستهى یا ناباب، تعلیم و تربیت نیکو یا بد و مهمتر از همه ارادهى قوى و ضعف اراده فرزند، بر خلاف آن استعدادها و زمینههاى موروثى بوده و موقعیت چنین حالاتى را به وجود آورده است و بدین ترتیب زمینهى مساعد براى رشد و تثبیت استعدادهاى موروثى فراهم نگشته است.
از این رو پسر نوح با بدان بنشست- خاندان نبوتش گم شد و یا فرزندان برخى از تبهکاران، در اثر معاشرت با بزرگان، همانند حضرت على علیهالسلام و…، انسانهاى وارسته شدند و این همان معناى آیه کریمه است که مىفرماید:
(یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ(؛ خداوند زنده را از مرده- دل- خارج مىکند و مرده را از زنده- دل- (3)
نتیجه آن که بىحجابى، بدحجابى و خودآرایى زنان نشانهى فقدان یا ضعف عفت آنهاست؛ همان گونه که حاکى از نبود یا ضعف غیرت پدر یا شوهر آنان مىباشد و این رذایل اخلاقى همراه با صفات ناپسند دیگر- که از آن رذیلتها و جامعهى ناسالم ناشى شده است- طبق اصل وراثت- در تکوین و سرنوشت شخصیت فرزندان آنان مؤثر بوده و زمینهى پدید آمدن فرزندان ناصالح یا فاسد را فراهم مىکند.
1) بقره (2) آیه 223.
2) اعراف (7) آیه 58.
3) روم (30) آیه 19.