جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کودکان یکدانه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از نظر علمی داشتن یک فرزند برای خانواده مشکلی است که حل آن در سایه پیدایش فرزند دوم امکان پذیر است، وجودش هم برای خود او رنجی است و هم برای مادرش. اما برای خود کودک از آن بابت که او همسال و همانندی ندارد که چون او بیندیشد و مثل او بازی و جست و خیر کند، هم قد و هم سان او باشد، درست است که مادری بالای سر اوست و می تواند با او بجوشد و بازی کند ولی مادر هرگز توانائی آن را ندارد که چون کودک باشد. بدین نظر او چون کودکی یتیم است و همیشه چیزی در خانه کم دارد.

وجود کودک یک دانه برای مادر هم صحیح نیست، زیرا برای او امکان مقایسه و بررسی نخواهد بود از کودک خود بیش از دیگران انتظار دارد، می خواهد که طفلش هم قهرمان باشد، هم رتبه ی اول در کلاس، هم زیباترین و هم باهوشترین کودکان و کودک زیر بار این خواسته ها خرد و له می شود. به همین جهت کودکان یک دانه اغلب خیالاتی هستند متفکرند و در اضطراب که چگونه این توقعات را

برآورده کنند، آنها حتی در عالم تنهائی برای خود رفیق می تراشند، و با آنها بازی می کنند.

در اثر عدم امکان مقایسه ممکن است به طفل توجه بیشتری مبذول شود و او را عزیز بی جهت بارآورد، زود رنج و بی اراده اش کند و این امر خود موجب عقب ماندگی از رشد اجتماعی و عقلانی کودک شود.

کودک یک دانه گاهی با پدر و مادر خود در امر محبت رقابت می کند حتی می خواهد از پدر در نزد مادر و یا از مادر نزد پدر محبوبتر باشد و چنین توقعی شاید از جهاتی برای کودک مضر باشد.

کودک یک دانه چون زیاد محبت می بیند، حساس، زودرنج، و گاهی لوس و پرتوقع بار می آید و طبعاً چون توقعاتش در اجتماع خریدار ندارد مواجه با سرخوردگی خواهد شد.