خداوند متعال در ادامه آیه به یکى از فلسفههاى مهم حجاب تصریح کرده و مىفرماید:
(ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ(؛ این حجاب اسلامى براى آن است که زنان با ایمان، به عفاف و حرمت و حریت شناخته شوند تا مورد تعرض و مزاحمت افراد فاسق و هوسران قرار نگیرند.
بر این اساس عفاف و پوشش کامل و حجاب عفیفانهى زن مسلمان تجسم حرمت و بهترین سلاح اجتماعى اوست تا افراد شهوت پرست و غافل به فکر تعرض و اذیت او نیفتند و حتى نامحرمان او را از دید شهوانى ننگرند. افراد منحرف و مفسدهجو همواره براى زنان عفیفه و محجبه، حرمت خاص و شخصیت والایى قائلاند و از مزاحمت و سلب امنیت آنان شرم و حیا کرده و به خود اجازه نمىدهند که متعرض آنها شوند و حتى چنین فکر باطلى را در خیال خود نمىپرورانند. به همین جهت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) مىفرمایند:
انما مثل المرأة الصالحة مثل الغراب الاعصم الذى لا یکاد یقدر علیه: به درستى که زن وارسته و محجبه و با عفت مانند کلاغ اعصم است که هرگز قدرت و توانایى تسلط بر او نیست (1)
بنابراین پوشش دینى نه تنها بند و حصار و مایه محدودیت نیست بلکه نشانهى حرمت و حیثیت زن و موجب مصونیت اوست.
قرآن کریم وقتى دربارهى حجاب سخن مىگوید مىفرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براى زن که نامحرمان او را از دید
حیوانى ننگرند. لذا نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهى جایز مىداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بىبهرهاند (2)
حجاب و عفت زن زینتى است که به او زیبایى اخلاقى و جاذبهى ظاهرى و شخصیت و ابهت معنوى عطا مىکند که نه تنها جنبهى حیوانیت و شهوت مردان جامعه و جوانان هوسران را تحریک نمىکند، بلکه انسانیت و فطرت ملکوتى آنان را تحریک مىسازد و عقلهاى خفتهى آنان را بیدار مىنماید، زیرا با اولین برخورد، انسانیت و عظمت و وقار او را مىبینند.
اساسا نمایش جنبهى انسانیت انسان، محرک انسانیت، بیدار کنندهى عقول و شکوفا کنندهى استعدادهاى دیگران است و نشان دادن بعد حیوانیت انسان، محرک حیوانیت، و مشتعل کنندهى شهوات و فربه کردن غرایز خود و دیگران است.
از این رو بانوانى که هتک حرمت خویش را روا و به خودآرایى و خودنمایى در جامعه و مجالس عمومى مىپردازند، اول چیزى که دیگران- چه پاکان و چه منحرفان- در اولین برخورد با آنان مىبینند و به فکر و دلشان خطور مىکند، جنبهى حیوانیت و هوس انگیز آنان و لذایذ شهوانى است، لذا جنبهى حیوانیت و شهوت مردان نیز تحریک مىگردد و چون چنین زنانى نزد مردان بوالهوس حرمت و احترامى ندارند، با جرأت متعرض و مزاحم آنان مىشوند، زیرا رفتار و گفتار و حرکات یا پوشش و آرایش غیر عفیفانهى آنان به منزلهى چراغ سبزى است که آنان را به سوى خود و ایجاد مزاحمت دعوت مىنمایند؛ به همین جهت مزاحمان به هنگام انتقاد به آنها، مىگویند اگر خودشان نمىخواستند این چنین بیرون نمىآمدند.
جاى شگفتى است که چگونه این زنان از اطاعت خداى سبحان دربارهى حجاب و عفاف با آن فواید فراوانش سرباز مىزنند و راضى مىشوند که بسان کودکان خود را مکلف به حکم حجاب ندانند؟! در حالى که فواید و برکات آن، عاید خود و نسلشان خواهد بود.
نتیجهى سخنان حکمت آمیز قرآن در حریمهاى عفاف این است که یک بانوى مسلمان باید لباس شرم و حیا را از خود دور نکرده و همواره باید تمام اعمال، حرکات، سخنان، نگاهها و پوششهاى او بر اساس معروف و شیوهى عفیفانه باشد؛ نه بر اساس منکر و سائقهى خودخواهانه، و از کارهاى هیجان برانگیز و تحریکزا و طمع پرور دورى جوید و روابط ضرورى او با مرد نامحرم با کمال احتیاط صورت گیرد. اصولا زن و مرد وزین از رفتارهاى ناهنجار و پوششهاى آسیبزا اجتناب مىورزند. همهى این دستورهاى آسمانى به این منظور است که از عوامل مهیج دورى شود تا شرف و انسانیت و محبوبیت زنان و مردان حفظ شده و هدف آفرینش به دست فراموشى سپرده نشود.
بانوان مسلمان باید مواظب باشند که این ویژگى ناپسند بداندیشان در وجودشان نباشد، که قرآن کریم دربارهى آنها مىفرماید:
(ما کانُوا یَسْتَطیعُونَ السَّمْعَ وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ – أُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم…(؛ آنها هرگز ظرفیت و توانایى شنیدن- حق را- نداشتند و- حقیقت را- نمىدیدند، آنان کسانى هستند که سرمایهى وجودى خود را باختند (3)
آرى نتیجهى فرار از حق و حقیقت، چیزى جز از دست دادن استعدادهاى عظیم کمال طلبى در دنیا و قرار گرفتن در زمرهى زیان کاران در سراى آخرت نخواهد داشت. مسلمانان راستین تشنه حق و حقیقت و تسلیم در برابر آن هستند و در پیشگاه پروردگارشان خاضع و خاشعند:
(إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ(؛ کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع کردند آنها اهل بهشتند در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند (4)
1) وسائل الشیعه، ج 14، ص 22.
2) زن در آینهى جلال و جمال، ص 438.
3) هود (11) آیه 22- 20.
4) همان، آیه 23.