زن را در جامعه ی اسلامی وظایف عمده و پراهمیتی است که عدم رعایت آن موجب لطماتی به شئون حیات اجتماعی و خانوادگی است. بحث های برانگیزاننده زن علیه زمینه های مشروع نتیجه ای ندارد جز بهم زدن زندگی آرام و صدور و بروز اختلافات. سرباز زدن از وظایفی که عقل و سنت اندیشیده برای زن معین کرده است در افتادن با نظام خلقت و آفرینش است. اینکه زن در جامعه پستی اجتماعی یا اداری بدست آورد و سرگرم فعالیتی مفید باشد امری است که با حفظ جوانب آن مورد پذیرش شرع است. ولی یک زن مسلمان باید بداند که برای خدمت در اداره و انجام نقش تبلیغات بازرگانی آفریده نشده و بهتر است او در معرض تصادمات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار نگیرد تا بهتر بتواند کانون زندگی را گرم و آرام نگه دارد.
به تعبیر قرآنی زن آیت خداست و موجب و انگیزه ای برای سکون و آرامش.
آفریدگار بشر مهار نفس سرکش مرد را در اختیار او قرار داد تا رامش گرداند و زمینه را برای ایجاد مودت و رحمت از هر سو فراهم گرداند.
زن در نقش همسری فردی است اجتماعی، دوستدار شوهر، خود را مکلف به نیکی نسبت به او می داند به همانگونه که این وظیفه را شوهر نسبت به او داراست. وظیفه ی او خوشرفتاری، خوش خلقی و دلجوئی از همسر است و از همه ی فرصتها برای وصول به این هدف سود می جوید. زن خوب صدیقی است فداکار که اساس زندگی را بر تفاهم و همکاری و همزیستی مسالمت آمیز قرار می دهد و خود را در قبال انجام
این وظایف مسئول می داند.
بانوی اسلامی در عین اینکه شریک زندگی شوهر است برای او نقش مادری مهربان و با عاطفه را دارد، مادری که در برابر مشکلات و دشواری های زندگی او را آرامش و تسکین می بخشد، عیب و اشتباه او را نادیده می گیرد و کج خلقی ها و ناملایمت هایش را با دیده ی اغماض می نگرد. شوهر به حقیقت نیازمند به چنین عاطفه و مهری است و این امر سختی های حاصله از تصادم را با افراد جامعه و مشکلات زندگی را برایش قابل تحمل می سازد. و نیز زن در سایه مهرورزی ها و خیرخواهی هاست که می تواند شوهر مهربان مطیع بپروراند و او را آرامش ببخشد.
بانوی اسلامی برای همسر خود معشوقی است دلبر و پسندیده، سعی دارد با رعایت همه جوانبی که زمینه را برای دلربائی فراهم می سازد عفت و پاکی را در مرد راسخ سازد و چشمش را در کنترل زندگی خانواده و همسر مهربان خویش درآورد، او باید بداند روزی که خود را آراسته و مرتب کرده و با روزی که نامرتب و کثیف است در برابر چشم شوهر و ارضای تمایلات درونیش یکسان نیست. چه بسیار بی عفتی ها و همدمی های نامشروع شوهران با دیگر زنان به خاطر آنست که همسری بواقع معشوقه در خانه ندارند، و خواسته هایشان در خانه اقناع نمی شود.
بدین نظر آرایش زنان برای شوهران خود در اسلام امری محبوب و مستحب ذکر شده و مورد تأیید اولیای دین است.
بانوی اسلامی در کشاکش زندگی و در حل مشکلات زمام اختیار را به دست احساسات زودگذر خویش نمی دهد و مسائل عقلی را از راه عاطفی درمان نمی کند، بدین نظر در مسائل پردامنه و نیازمندی های عقلی تبعیت از شوهر دارد و در این امر نسبت به او ابراز خلوص و صفا می کند. او می کوشد فردی را که مورد علاقه شوهر نیست در خانه راه ندهد، دیگران را در بستر و سفره اش نپذیرد و با رفتار تحریک آمیز خود شوهر را به خود و زندگی دلسرد نسازد.
بانوی اسلامی در خانه امین مال و حفظ حیثیت و شرف شوهر است، سعی دارد در غیاب او آبرویش را حفظ کند و مال و دارائی خانواده را از اتلاف و دستبردها و مصرف های بیهوده مصون دارد. کوشش او بر اینست که راز خانواده را برملا نسازد و نقاط ضعف شوهر را در پیش کسانی که مستمسکی برای رسواگری ها می جویند بازگو نکند.
بانوی اسلامی با رفتار مناسب خویش نسبت به شوهر عملا درس زندگی و شوهرداری به دختر خود می آموزد. و به او یاد می دهد که برای شوهر همسری مهربان و خیراندیش باشد، بنای زندگی را بر مهر و صفا گذارد و بدینوسیله او را در تشکیل کانون آینده یاری دهد. دختری که مادرش را نسبت به شوهر بی اعتنا می بیند نمی تواند شوهرداری خوشبخت باشد و یا رابطه ی محبتی عمیق با شوهر پیدا نماید.
حاصل رعایت اصول اخلاقی در خانه ایجاد خرسندی و رضای خاطر از وصلت و ادامه حیاتی مسرت بخش و فرزندانی معتدل است. خانواده ای بوجود می آید که اعضای آن به دیدار هم مسرور و شادانند و در سازندگی جامعه ای که تشکیل خواهد شد سهمی فوق العاده دارند.
پاداش چنین زنان غیر از جنبه دنیوی سعادت آخرت است، هر لحظه حیات چنین بانوئی پر اجرتر از عبادت سالانه ای است که روزش در روزه و شبهایش به قیام بگذرد.