آدمی در دوران حیاتش کلاً تحت تأثیر سه نفوذ و سه عامل قوی تربیتی است.
1- نفوذ طبیعی: که شامل نفوذ عامل وراثتی، محیط رحم، ترشحات غدد مادر، بیماریها و سلامت مادر در دوران حمل و شیرخوارگی، خصایص و صفات ارثی و نیز عامل محیط طبیعی و جغرافیائی، از آب و هوا و گرما و سرما است. شک نیست در این دایره نفوذ نقش مادر در دوران حمل و شیر دادن فوق العاده است. چه بسیار از امراض و ناخوشی ها که از طریق مادر به فرزند منتقل می شود، مثل سفلیس که در حین زایمان به کودک سرایت می کند، بیماری سرخجه مادر در دوران حمل، بیماری قند، کمبود مواد معدنی و شیمیائی میزان ترشح غدد و حتی بیماری عصبی. و نیز اگر ماده و معنی را دارای تأثیر متقابل برهم بدانیم باید بگوئیم شیر مادر، روحیه مادر، طرز فکرش، خلقیاتش و… در طفل مؤثر است.
2- نفوذ اجتماعی: که شامل محیط پس از دوران رحم است و از دامان مادر شروع می شود و به تماس با دیگر اعضای خانواده، افراد وابسته، مردم کوچه و بازار، کنترل های مادی و معنوی چون پلیس و روحانی و بالاخره همه افرادی که آدمی بگونه ای با آنها در تماس است می انجامد.
در این مرحله نیز نقش مادر فوق العاده است از آن بابت که بخش اعظم دوران کودکی طفل که دوره رنگ پذیری و بهره وری از میراث اجتماعی است در دامان مادر و یا تماس نزدیک با او می گذرد.
3- نفوذ اشیاء و پدیده های محیط: چون اسباب بازی ها و وسایل و ابزاری که در دسترس کودک است که آن نیز به نوبه خود در سازندگی طفل مؤثر است و مادر به صورت غیر مستقیم در تماس دادن کودک با آن ها و نیز تهیه آن دخالت دارد.
از مجموعه ی بحث باید نتیجه بگیریم که نقش مادر در همه حال مهم و برای جنبه های مادی و معنوی فرزند دارای ارزش حیاتی است. بنابراین سهل انگاری در انجام وظیفه گناهی نابخشودنی است.