در سایه ی چنان تلاشها در می یابیم که موجودی محتاج و از دیدی فقیر مطلقیم، درمانده ایم و عقب مانده، ضعیف و حساس در برابر مسائل و مشکلات
زندگی، ولی دارای زمینه ای مناسب و حیرت انگیز، برای تکامل و پیشرفت. امکانات خود را درمی یابیم، محدودیت های خود را می شناسیم و در آن صورت است که می توانیم به دنبال خودسازی برویم.
خودسازی تلاشی بمنظور غلبه بر نقاط ضعف و تقویت جنبه های قوت و قدرت است، امری است که نتیجه ای مهار امیال و شهوات، ارضاء و تعدیل غرائز، دوری از آنچه دل بخواهد و معیارهای اندیشیده آن را نپسندد، برکناری از تمنیات بی ارج، دوری از تسلیم به هوس است. خودسازی تلاشی است برای انجام نقشی که در این معرکه جهانی برای آدمی مقدّر است. معرکه ای که آغازش با تولد و فرجامش با مرگ و فاصله بین این دو مرز زندگی است.
هدف از خودسازی بیرون آوردن فکر از بن بستها و جسم از آلودگیها و کثافتها است. بدانگونه که در عین اتصال به زمین سری به اعلی علّیّین داشته باشیم، چشمی به زمین و دیده ای به سوی فراخنای بینهایت پیدا کنیم. آنچه که باید بخواهیم بطلبیم و آنچه را که باید بکنیم انجام دهیم.