مادر سند حیات برای کودک و در نظر او هم چون بتی است عظیم و دیرشکن که به همه کارها قادر است و همه توانائی خویش را در راه خوشبختی و سعادت او حاضر است فدا کند. او احساس می کند که مادر هرگز از مصاحبت با او و از تحمل رنج و مشقت در راه او، و از خود گذشتگی برای او مضایقه و ابراز خستگی نخواهد کرد. او با این دید خاطری آرام دارد، می خوابد، می جهد و می دود. اینکه کودک در آینده به کجا خواهد رسید و بار کودکی خود را چگونه به مقصود خواهد رساند بستگی به این امر دارد که مادر دید او را از خود چگونه جهت دهد، افراط و تفریط های او را چگونه تعدیل کند و اندیشه او را به چه صورتی بپروراند. در ذیل بخشی از دیدهای کودکانه او را ذکر می کنیم و آنگاه نکاتی را که مادر در جهت دادن آن باید مورد نظر داشته باشد یادآوری می نمائیم.
از دیدگاه کودک مادر کسی است که همه چیز را می داند، هر اطلاعی را بخواهد در اختیارش می گذارد، به هر سئوالی را که نتواند جواب دهد می تواند از او بپرسد و جواب بگیرد. او عالم به همه اسرار است و از دل و راز همه کس و همه چیز خبر دارد، حتی اگر دروغ بگوید مادر می فهمد، اگر بی اجازه دست به چیزی بزند مادر آگاه می شود، همه چیز و همه کس خبرگزار مادرند و به او اطلاع می دهند.
از دید کودک مادر کسی است که برای او غذا تهیه کند، شیرش می دهد، و روزی که از شیر باز گرفته شد هر غذائی را که بخواهد و به هر اندازه که بخواهد مادر برایش تهیه می کند، مادر خودش گرسنه می ماند تا او سیر شود. خود نمی خورد تا او
بخورد، برایش شیرینی و شکلات تهیه می کند، قاقا می خرد، مزه هر غذای مطبوعی را به او می چشاند.
از دید کودک مادر موجودی مهربان است. در عین فرار از او باز هم باید به او پناه برد، اگر مادر هم آدم را کتک زد دوباره باید به دامن او رفت، اگر شکایتی از مادر است باید به خود مادر مراجعه کرد، بچه اش هر بدی کند او می بخشد و زود راضی می شود، با اندک لبخندی می خندد و گناه بزرگ را نادیده می گیرد. هرچه کند باز هم مادر او را دوست دارد.
مادر از نظری آدمی منضبط است، اگر اشتباهی کند مادر از او بازخواست می کند، در آن صورت آبرویش می رود، بابا خبردار می شود، پیش او هم باید خجالت بکشد. براساس همین دیدگاهی کودک به نظر خود مرتکب گناهی می شود و منتظر است نتیجه را ببیند. و حتی منتظر است که خطاهای بزرگ را به پدر بگوید و پدر از او بازخواست کند.
از دید کودک مادر به او بدهی دارد، او کسی است که می توان از او طلبکاری کرد، هر نیازی را از او خواست که برآورده کند و اگر برآورده نکرد به زور و جیغ داد می توان از او طلب نمود و خواست که برآورده کند. غذا، لباس، اسباب بازی، در آغوش گرفتن و…
مادر از دید او الگوست، نمونه ی اخلاق و رفتار است، هر چیزی را او انجام دهد درست است، هر امری را که او نپسندد نارواست. خوب و بد را او تشخیص می دهد، مفید و مضّر را او می فهمد، هر چه بگوید درست است، هر کاری که کند پسندیده است. به همین نظر نخستین کلماتی که از زبان مادر بیرون می آید او می شنود و طوطی وار بیان و تقلید می کند، در این بیان حتی شوخی هم نمی کند، اشتباه هم مرتکب نمی شود.
مادر فردی مأنوس و اهل انس است، زود می شود با او کنار آمد، نه تنها او را بلکه حتی مهمانانش را هم دوست دارد، دوستانش را هم می پذیرد به آنها محبت می کند، در ذهن خود برای آن ها هم جای پائی دارد.
مادر از دید کودک مدافع اوست. اگر طفلی او را کتک بزند به او شکایت می کند، اگر دردی داشته باشد او درمان می کند. اگر پدر بخواهد او را کتک بزند
می تواند در دامان مادر پنهان شود و مادر پناهش می دهد، حتی اگر دکتر بخواهد آمپول بزند مادر سرش را در دامنش پنهان می کند تا او کمتر درد بکشد. و با این حال باز هم مادر حساب دکتر را بعداً می رسد.
مادر از دید کودک مددکار اوست، هر کاری را که او نتواند انجام دهد به کمک مادر آن را انجام خواهد داد. در حال بیماری کمکش می کند، نمی گذارد درد او زیاد شود، و در این کمک حتی اسراف می کند، از بیماری او بیمار می شود، برای دردهای او اشک می ریزد.
مادر بخشنده است، اشتباه را می بخشد، نادیده می گیرد، عفوش می کند و…