نقش مادر در امنیت کودک در غذا و لباس، در خطرات، پیشامدها بیماریها، در تنهائی ها، در حین کتک خوردن از پدر، ستم دیدن از دیگران باید اعمال شود. طفل در پیش طرف دعوا جرأت ندارد اظهار نظر کند و حرفی بزند. در دامان مادر می نشیند و عقده اش را خالی می کند، زیرا آن جا را محل امنیت می داند، دامن مادر تحصن گاه اوست و هرگز نمی خواهد این محل امن را از دست بدهد.
بر این اساس کودک بیش از این نیاز به غذا و لباس خوب داشته باشد محتاج به چنین محیط امن و آرامی است، می خواهد چنین امنیتی را احساس کند، لمس نماید، توجه مادر را نسبت به این امر ببیند و مواظبت و حمایت او را درباره ی خود مشاهده نماید. به غیر از مادر هیچکس هر چند که پخته و ورزیده باشد نمی تواند از انجام این مسئولیت برآید. کودک شاید بتواند گرسنگی را تحمل کند ولی نمی تواند عدم دفاع مادر را از مظلومیت خود تحمل کند و یا می تواند لباسی کهنه بر تن داشته باشد ولی نمی تواند عدم حمایت او را در مواقع نومیدی ببیند.
خطر به هم خوردن امنیت: از بین رفتن امنیت و یا به خطر افتادن آن مخاطراتی برای زندگی طفل پدید می آورد که از جمله آن اضطراب و نگرانی است، تشویش است، پریشانی خاطر است به حدی که دیگر حتی قادر به حل مسئله ی ساده ای نتواند بود. به هنگامی که کودک اوضاع خانه و محل امن خود را آشفته و یا مادر را در جوش و اضطراب می بیند حتی ممکن است دچار لکنت شود. موقعی که طفل مادر و پدر را در کنار هم خشمگین می بیند این وضع مشهودتر و هراس بیشتر است. احساس بی امنیتی است که نمی گذارد از مادر جدا شود و حتی به مدرسه رود و از اینجاست که در می یابیم وظیفه مادر تا چه حد دشوار و سنگین است.
نکاتی در رعایت امنیت: وظیفه مادر این است که حالت ایمنی و اطمینان را در دل کودک تقویت کند، دلش را گرم کند که با او هست و از وی حمایت خواهد کرد، در عین حال باید او را از وابستن شدید به خود منع کرد تا لطمه ای به استقلال فکری او وارد نیاید. در زندگی داخلی برای اصلاح کودک تکیه بر عیب ها نباشد بلکه تکیه بر نقاط قدرت و توانائی باشد و در سایه آن اصلاح نقاط ضعف، و این امر برای رشد شخصیت او ضروری است.
در جنبه اعمال نظر برای سازندگی طفل کمتر براساس احساس باید پیش رفت، باید عقل را پیش انداخت و تدبیر و مآل اندیشی داشت وگرنه موجباتی برای لطمه جسمی و روانی طفل فراهم می آید.