کودک از لحظه تولد تحت رهبری مادر است و معمولاً در سال اول حالت تسلیم و انقیاد شدید دارد. از حدود 2 سالگی مقدمات پیدایش اندیشه و تفکر و به کار بردن آن در کودک فراهم می گردد، می کوشد برای حل مشکل راه چاره پیدا کند مثلاً از پله بالا رود، در یک قوطی را بگشاید، به غذای مورد علاقه اش دسترسی پیدا کند. ولی آنچه را که عنوان فکر کودکانه به آن می توان داد از حدود سه سالگی است. در این سن کودک فکری دارد مقدماتی که هنوز توسعه و تنوع پیدا نکرده و محبوس در ذهن کودک است. در سایه رهبری های مادر باید از آن بیرون آید و رنگ جهت پیدا کند. در این سن پرسش ها شروع می شود و کودک از طریق پاسخهائی که دریافت می دارد، رفتارهائی که مشاهده می کند برای خود دنیائی می سازد زشت یا زیبا، او قادر به تحلیل مسائل و ارزیابی از آن نیست و به علاوه زود باور است و کورکورانه راه طی می کند. هرچه مادر گفت می پذیرد، به همین نظر مادر را احتیاط و مراقبت بسیار لازم است.