کاری است خطیر و پرمسئولیت زیرا همه گاه راه و روش مادر معلوم نیست درست باشد و نیز همه وقت معلوم نیست مادر در تشخیص خود محق باشد. اینست که باید با احتیاط بیشتری پیش برود.
آنچه در رهبری فکری مهم است جهت دادن طفل بگونه ای است که در سایه آن کاملاً از خود بیگانه شود و با دیدی و تصوری کامل از خود بتواند در عرصه جامعه خود را نمایان سازد. در کارهایش حکمت و اندیشه به کار برد و بی نظمی و هرج و مرج را از خود دور سازد. مادر باید تدریجاً به کودک نشان دهد که شخصیت درونی برای او مطرح است اگرچه آدمی زیبا نباشد. انسانیت و شرف مایه زیبائی است اگرچه دارای تجمل و لباس مرتب نباشد.
مادر در جنبه رهبری فکری کودک سعی دارد میدان عمل ذهن او را وسیعتر کند و آن را از خمودگی و محدودیت نجات بخشد. مادر می تواند به کودک تفهیم کند که آدمی در سایه ی تلاش می تواند به هدف برسد و یا بدان نزدیک شود، قادر است وضع نابسامان خود را اصلاح و منظم کند و در این راه از نقایص و شکست ها نهراسد. مادر می تواند ذهن کودک را متوجه این مسأله سازد که او در قبال جامعه ی خود مسئول است و مادام که زمینه ی خدمتی بهتری برایش پیش نیامده حق ندارد جلای وطن کند و از مردم جامعه دوری نماید.
در جنبه ی عقلی می کوشد ذهن او را از بدآموزی ها برکنار دارد، از استدلال های غیر منطقی و از اندیشه های خرافی و ناصواب بازش دارد. کنجکاوی او را ملامت نکند اگرچه مایه ی زحمت مادر باشد. فکر و اندیشه ی او را بستاید اگرچه
محدود و ناچیز باشد.