کودکی که پدر را از دست داده از یک سو احساس آزادی می کند و می خواهد از زیر بار وظیفه شانه خالی نماید. اگر مادر مقررات را درباره او رعایت نکند موجب بی بند و باری ها و بی قیدی ها می شود. در اجرای انضباط باید دقیق باشد سخت گرفتن و بد یکباره رها کردن کار تربیت را در پیشبرد به سوی هدف دشوار می سازد و در برخی موارد ممکن است زمینه را برای مقاومت علیه مادر و یا انتخاب یک روش بی قیدی و بی توجهی فراهم سازد.
در اجرای جنبه های انضباطی استدلال و علت گوئی بد نیست ولی همیشه نباید برای کودک استدلال کرد، به هنگامی که کودک سرگرم انجام کار خطرناکی است اگر بخواهید او را با منطق و استدلال به راه آورید ضرر می بینید و گاهی ممکن است خطری برای او پیش آید، راه عملی قضیه این است که او را بغل کنید و از صحنه دور سازید.
درست است که مادر در نقش الگوی انضباطی پدر برای فرزند است ولی در اجرای آن باید احساسات و عواطف کودک را هم مورد نظر داشته باشد. محدود کردن کودک خوبست ولی نه به حدی که عزت نفس او را جریحه دار سازد، و نیز در اجرای اصول انضباطی مادر نباید به کودک توهین کند، طعنه و نیشخند درباره او روا دارد زیرا طفل از او انتظاری خلاف آن را دارد از ابراز خشم در لحظه ی تنبیه باید خودداری کنید و البته این بدان معنی نیست که درباره اش سهل انگاری نیز روا داشته شود.
سازشکاری و خودداری از انتقاد در کار تربیت پسندیده نیست، عمل خوب یا بد را باید تذکر داد و مقررات را اجرا کرد و در این مورد جنبه ی احساساتی و رأفت مادری باید نادیده گرفته شود. در عین حال فراموش نباید کرد که گاهی اشتباهات قابل گذشت است مخصوصاً اگر طفل برای بار اول غلطی را مرتکب شده باشد.