فقر در کودک خانواده فوق العاده مؤثر است زیرا او دائم در حال مقایسه خود با دیگر کودکان از لحاظ لباس، غذا، امکانات تفریحی، جیب خرجی و… است. به هنگامی که خود را ضعیف تر و ناتوان تر از دیگران ببیند احساس حقارت می کند، خود را کوچکتر می پندارد، حالت ترس و حیای غلط در او پدید می آید و چه بسیار اوقات که او آزرده و دلتنگ می شود. فقر بر شخصیت کودک اثر می گذارد. او که نمی تواند مایحتاج زندگی را کاملاً آماده و مهیا ببیند محزون و آشفته می گردد و اقل زیانش اینکه دائماً عقده ای است خوی خوش و اخلاق خوب در او نیست چون نیازمندی هایش را ارضاء نشده می بیند و احتیاجاتش را برآورده نمی داند.
در همه حال این مادر است که باید او را دلگرم کند، در غم و سرور او شریک باشد و دنیا را به نظرش زیبا بنمایاند. معنی محرومیت همیشه از درون آدمی منشاء می گیرد و اگر فقر توسط مادر به گونه ای تعبیر شود که در آن معنی محرومیت ناداری و یا عدم امکان مالی نباشد کودک به گونه دیگری زندگی خواهد کرد و خود را شکست خورده و کوچک احساس نخواهد نمود.