جدا ماندن طفل از مادر موجب اختلالاتی در روان و در رفتار کودک خواهد شد. بررسی ها نشان داده است که برخی از آنها سخت گیر و مهاجم، نامتعادل، بی عاطفه، لاابالی می شوند و نسبت به همه چیز بی قید می گردند و به هیچ جامعه ای نمی پیوندند. برخی دیگر لجباز می شوند، بهانه گیری می کنند، راه فرار از منزل را می آموزند، احساس بی محبتی می کنند و از نظر روانی ارضا نمی شوند.
کودک نیازمند به نوازش و محبت واقعی است و کار پرستار و مربی از این حیث کامل نمی تواند باشد. در جنبه ی رشد بررسی ها نشان داده است که کودکی این چنین از لحاظ رشد نیز دچار عقب ماندگی می شود و هرچه جدائی بیشتر باشد این جنبه بیشتر است. به خصوص برای کودکی که دارای هوش سرشارتری باشد. شخصیت چنین کودک در جنبه های اخلاقی و عاطفی کمتر توسعه می یابد و این امر حتی برای دوران بزرگسالی هم آثار نامطلوب از خود برجای می گذارد، این مسأله شامل رشد روانی کودک نیز خواهد بود و از آن بابت هم کودک دچار تأخیر روانی است. غیبت های مکرر مادر در کودک بی تفاوتی عاطفی ایجاد می کند که جهت طفل امری زیانبخش است و کودک حاضر نیست فرد دیگری را به عنوان جانشین مادر بپذیرد و دائماً در حال عصیان و طغیان است.