طفل در رحم، نوعی زندگی دارد و پس از تولد از نوعی دیگر از زندگی برخوردار می گردد. یک جنبه ی مشترک این دو زندگی این است که در هر دو تغذیه هست، اما نحوه ی تغذیه جنین با تغذیه ی کودک پس از تولد فرق دارد.
طفل در رحم مادر همچون یک گیاه زندگی می کند، از خون مادر از راه بند ناف مانند ریشه ی گیاه غذای خود را می گیرد، نه با ریه ها تنفس انجام می دهد و نه معده اش فعالیتی دارد. ولی به محض این که به این جهان پا می نهد نظام زندگیش بر هم می خورد، نشئه دیگری پیدا می کند و نظامی دیگر بر حیاتش حاکم می گردد و جهانش عوض
می شود. در این جا یک لحظه هم نمی تواند مثل سابق زندگی کند، در این جا باید تنفس کند و از راه دهان غذا بخورد. اگر قبل از تولد هوا وارد ریه اش و غذا وارد معده اش می شد، می مرد. حالا برعکس، اگر لحظه ای چند، هوا وارد ریه اش نشود و ساعتی چند غذا وارد معده اش نگردد، می میرد. بعد از تولد اگر کسی بخواهد همان وضع سابق را برای طفل ادامه دهد مثلا او را در محفظه ای قرار دهد و از همان راه بند ناف خون به او تزریق کند و در عوض، مجرای دهان و بینی او را مسدود نماید، ممکن نیست؛ زیرا نظام زندگی طفل عوض شده است و باید از نظام نوین استفاده کند. (1)
1) عدل الهی، ص 193.