جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

علایق مادی و معنوی در کودکان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

هر علاقه ای چشمه ای است از روح انسان که باز می شود و جاری می گردد. مقصود دین، بستن چشمه های محسوس مادی نیست، مقصود باز کردن و کوشش برای جاری ساختن چشمه های دیگر است، یعنی چشمه های معنویات، و یا بعبارت دیگر هدف، محدود کردن و کم کردن نیروهای محسوس از این مقدار که در متن خلقت به دست حکمت پروردگار آفریده شده نیست، بلکه هدف آزاد کردن یک سلسله نیروهای معنوی است که احتیاج به آزاد شدن دارد. با یک مثال ساده مطلب را توضیح می دهیم:

انسان فرزندی دارد و او را به مدرسه می فرستد، وقتی که می بیند آن بچه تمام علاقه و همتش به بازی و شکم خوارگی است ناراحت

می شود و او را مورد عتاب قرار می دهد، ‌او را بازیگوش و شکمخواره می خواند، و با این عناوین او را ملامت می کند؛ زیرا میل دارد که در آن بچه علاقه به درس و کتاب و خواندن و نوشتن پیدا بشود، این علائق طبعا از علاقه به بازی و خوراک دیرتر در بچه پیدا می شود، به علاوه احتیاج دارد به تحریک و تشویق، غریزه ی علم در هر بشری هست در عین حال باید آن را تحریک کرد.

ولی این دلیل نیست که پدر می خواهد فرزندش اساسا رغبتی به بازی و رغبتی به غذا و استراحت نداشته باشد، اگر روزی احساس کند که میل به بازی یا به غذا از بچه سلب شده فوق العاده ناراحت می شود و آن را دلیل به یک نوع بیماری می گیرد و به طبیب مراجعه می کند؛ زیرا می داند بچه ی سالم در عین حال که باید به مدرسه و کتاب علاقه داشته باشد، باید نشاط داشته باشد و به موقع بازی کند، به موقع غذا بخورد، پس وقتی که پدر فرزند را به عنوان بازیگوش یا شکمو ملامت می کند در حقیقت از حصر و انحصار علاقه او به بازی یا خوردن نالان است. (1)


1) بیست گفتار، ص 209.