زمان مطالعه: < 1 دقیقه
هر کسی به حکم غریزه به فرزند خود علاقه مند است و احساسات محبت آمیزی نسبت به فرزند خود دارد و روی همین علاقه و محبت، آسایش و راحتی فرزند خود را می خواهد، تا حدی که به خودش رنج می دهد تا آسایش او را فراهم کند. پای تربیت این فرزند به میان می آمد، زیرا مطابق حسابی که عقل دارد تربیت هر اندازه هم که ملایم باشد خواه ناخواه مستلزم ناراحتی هایی برای بچه در ابتدا هست، گاهی باید پدر و مادر رنج فراق و دوری فرزند خود را تحمل کنند، بر دل گران است که رنج فراق فرزند را تحمل کند. اگر انسان بخواهد فرمان دل خود را بپذیرد باید از تربیت فرزند خود که یگانه وسیله ی
سعادت آمیز او است صرف نظر کند و اگر بخواهد فرمان عقل را بپذیرد ناچار باید برخلاف رضای دل خود رفتار کند. (1)
1) بیست گفتار، ص 234.