والدین آگاه، هوشمند و «نهان آشنا» به خوبی به این حکمت «پنهان» در تربیت پی برده اند که:
کلید «سحرآمیز» تربیت کودکان در فهم این نکته «راز آلود» است که: «هیچ کلیدی برای تربیت از «بیرون» وجود ندارد و ساختمان روان آدمی تنها ساختمانی است که کلید ورود به آن در «داخل» آن قرار دارد!!
ویژگی رفتاری دو نوع خانواده متضاد
خانواده بالنده:
– روابط بین افراد گرم و صمیمی و «رشد یابنده» است.
– همه ی افراد خانواده دارای هدف، انگیزه ی پیشرفت و توسعه زندگی «معنی دار» خود هستند.
– مشکلات و موانع زندگی را به منزله ی فرصت های نیک و زمینه رشد و تحول خود می دانند.
– روابط بین والدین و فرزندان دو سویه، تعاملی، تألیفی و بر اساس گفت و گوی سازنده است.
– روحیه ی پیشرفت، کنجکاوی و آرمان خواهی و کمال گرایی را در یکدیگر تقویت می کنند.
– اعضای خانواده به منزله ی یک سیستم و مجموعه ی واحد به صورت ارگان زنده و پویا عمل کنند.
خانواده وامانده:
– ارتباط بین اعضای خانواده سرد و «فرساینده» است.
– زندگی برای این نوع خانواده ها صرفا زنده بودن است و این زنده بودن به دلیل نبود هدف و انگیزه، روز به روز شکننده تر می شود.
– کوچک ترین مشکل و ناراحتی به نومیدی و واماندگی و ناکامی می انجامد.
– رابطه والدین با فرزندان تحکمی، عمودی و از بالا به پایین است. به جای گفت و گو، جر و بحث و مشاجره حاکم است.
– نومیدی، پرخاشگری، تنفر و درگیری بین اعضای خانواده محور اصلی زندگی آنها را تشکیل می دهد.
– هر فردی برای خودش بدون تعامل با دیگر اعضا، زندگی فرساینده ای را دنبال می کند.
خانواده تفاهمی
– اختلاف ها و تفاوت های اعضای خانواده با یکدیگر مورد احترام و پذیرش است.
– اساس روابط بر تفاهم، درک متقابل، اعتماد و صمیمت می باشد.
– همسانی، همدلی و هم اندیشی و هم یاری در کل روابط بین فردی خانواده حاکم است.
– گفت و گو و تبادل نظر همواره بین اعضای خانواده به منزله یک راهبرد تفاهمی حاکم است.
– با هم زیستن و با هم بودن و با هم شدن، محور و هدف زندگی خانوادگی است.
– ضعف های یکدیگر را با توانایی های خود جبران می کنند.
خانواده تنازعی
– اختلافات و تفاوت ها موجب درگیری و نزاع دائمی است.
– اساس روابط مبتنی بر اثبات برتری یکی بر دیگری است.
– خود محوری، خودخواهی و تک روی در خانواده حاکم است.
– مشاجره، منازعه و جار و جنجال بین اعضای خانواده جریان دارد.
– هر فردی از اعضای خانواده، دیگر افراد را وسیله و ابزاری برای زندگی خود می داند.
– توانایی های یکدیگر را با بدبینی به ضعف تبدیل می کنند.
دو نوع روش متفاوت در برخود با فرزندان
بجای گفتن: لباس هایت را وسط اتاق پرت نکن. بهتر است بگویید: جای لباس هایت باید کجا باشد؟
بجای گفتن: چرا کیف مدرسه ات را اینجا انداختی؟ بهتر است بگویید: فکر می کنی جای کیف مدرسه ات باید اینجا باشه؟
بجای گفتن: این قدر سر یکدیگر داد نزنین. بهتر است بگویید: قدری به صداهای خودتون توجه کنید!
بجای گفتن: وسط اتاق توپ بازی نکن. بهتر است بگویید: اگر توی اتاق توپ بازی کنی چه اتفاقی می افته؟
بجای گفتن: زود باش مشق هایت را تمام کن. بهتر است بگویید: برای اینکه زودتر مشق هایت را تمام کنی چه کار باید بکنی؟
بجای گفتن: مگه قول ندادی که قبل از تاریک شدن هوا بازی را تمام کنی و به خانه برگردی. بهتر است بگویید: برای زمان برگشت به خانه قبلا چه قولی داده بودی؟
بجای گفتن: زود باش! کفش هایت را از اینجا بردار. بهتر است بگویید جای کفش هایت کجاست؟
بجای گفتن: باز با این کارهایت اعصابم را خرد می کنی. بهتر است بگویید فکر می کنی الآن من چه احساسی نسبت به تو دارم؟
بجای گفتن: مگه نگفتم دیگه تماشای تلویزیون کافیه؟ بهتر است بگویید گفتم چه کار باید بکنی؟
بجای گفتن: زود باش بیا این ظرف ها را کمک من خشک کن. بهتر است بگویید آیا قدری به من کمک می کنی؟
بجای گفتن: مواظب حرف زدنت باش. بهتر است بگویید بهتره چه جوری صحبت کنی؟
بجای گفتن بی ادب! از پدر عذرخواهی کن! بهتر است بگویید آیا رفتارت با پدر درست بود؟
بجای گفتن هنوز پای تلویزیون نشسته ای؟ بهتر است بگویید چرا من عصبانی هستم؟
بجای گفتن با این وضعیت آینده ات را تباه می کنی! بهتر است بگویید برا اینکه آینده بهتری داشته باشی چه برنامه ای داری؟
بجای گفتن این قدر کامپیوتر بازی نکن! یک کمی به فکر درس هایت باش. بهتر است بگویید آیا امروز فرصتی برای خواندن درس هایت داری؟