روانشناسی را علم مطالعه ی رفتار می دانند. یعنی روان شناسی به این معنی نیست که شما روح یا نفس انسان را بشناسید، بلکه منظور شناخت انواع رفتارهای انسان است. به طور مثال در روانشناسی چیزی به اسم بدذاتی وجود ندارد، بلکه مثلا آدم بدذات شخصی است که هنگام معامله با مردم، قیمتها را بالا می برد و… و روانشناس این رفتار را بررسی می کند.
البته این کار بسیاری از اصول انسانی را نادیده می گیرد. یکی از مهم ترین مسائل زندگی بشر، این است که سعادت آخرت را تأمین نماید. اولین قدم در
سعادت آخرت، شناخت پروردگار می باشد و کسی که خودش را بشناسد، می تواند پروردگارش را بشناسد. روان شناسی به این معنی نیست که شما می توانید به وسیله ی آن خودتان و سپس پروردگار خود را بشناسید. بنابراین شاید نامیدن این علم به روانشناسی، کار درستی نباشد. با این وجود، این علم که بهتر آن را رفتارشناسی بنامیم، بسیار مفید است. درست است که این علم نمی تواند ما را به هدف آفرینش برساند ولی به کمک قواعد و قوانین آن می توانیم در تعلیم و تربیت فرزندان خود موفق تر باشیم.
روانشناسی به ما یاد می دهد که چرا مردم به این شکل رفتار می کنند؟ چرا کودک ما فریاد می کشد؟ چرا فرزند ما علاقه ای به درس خواندن ندارد؟ چگونه می توانیم جلوی دروغگویی فرزند خود را بگیریم؟ چگونه می توانیم ساعتهای تلویزیون دیدن فرزند خود را کمتر کنیم؟ و… این علم نمی تواند کاری کند که فرزند ما به قیامت ایمان بیاورد ولی می تواند به ما بیاموزد که به گونه ای با فرزند خود رفتار کنیم که ناخودآگاه به سمت کفر و بی دینی کشیده نشود. این مسائل مطرح شد، تا والدین بدانند که نقش علم روانشناسی چیست؟ و از این علم انتظارات صحیحی داشته باشند.