در قسمت قبل دیدید که چه طور می توانیم رفتاری را که به طور اتفاقی ایجاد شده است، تقویت کنیم و کاری کنیم که دوباره انجام شود. گاهی می خواهیم رفتاری را بوجود آوریم که به طور اتفاقی انجام نمی شود. در این مورد می توانیم از شکل دهی رفتار تازه استفاده کنیم. همچنین گاهی به طور ناخواسته باعث می شویم که رفتارهای ناپسندی، شکل دهی شده و بوجود آیند.
در شکل دهی رفتار، ابتدا باید رفتارهایی را که به رفتار مورد نظر ما شبیه هستند شناسایی کنیم. سپس قدم به قدم این رفتارها را به رفتار مورد نظر نزدیک کنیم. یکی از مهمترین رفتارهایی که به این شکل ایجاد می شود، صحبت کردن است. ابتدا کودک صداهای نامفهومی ایجاد می کند، اطرافیان کودک به این صداها واکنش نشان می دهند و لبخند می زنند، این توجه اطرافیان باعث می شود تا صدا کردن کودک ادامه پیدا کند. در بین صداهای کودک، بعضی ها شباهت بیشتری به صدای بزرگسالان دارد، اطرافیان به این صداها بیشتر واکنش نشان می دهند. این موضوع باعث می شود تا کودک این صداها را بیشتر ایجاد کند به همین ترتیب کودک ادامه می دهد و پس از مدتی صداهایی مثل «ما» «دا» و… ایجاد می کند. کم کم «ماما» «بابا» می گوید، کلمات را یاد می گیرد، جمله می سازد و در آخر می تواند به خوبی سخن
بگوید.
در شکل دهی رفتار ابتدا باید هر رفتاری که به رفتار مورد نظر، کمی شبیه است را تقویت کرد، مانند وقتی که نوزاد صدایی ایجاد می کند و اطرافیان با خوشحالی خود، آن صدا را تقویت می کنند. بعد از اینکه این رفتار به خوبی انجام شد، باید رفتاری را که یک مرحله دیگر به رفتار مورد نظر نزدیک شده است تقویت کرد. در این هنگام نباید رفتارهای قبلی را تقویت نمائید. مثلا بعد از اینکه نوزاد صدا درآوردن را یاد گرفت، صداهایی که به صحبت کردن شبیه ترند مورد توجه قرار می گیرند و به صداهای مبهم نوزاد، بی توجهی می شود. اگر این کار انجام نشود و به همه ی صداهای نوزاد توجه شود، نوزاد متوجه نمی شود که کدام صداها بهتر هستند، تا آنها را انتخاب کند. این کار ادامه پیدا می کند یعنی هر وقت که رفتاری به خوبی انجام شد، مرحله ی پیشرفته تر آن تقویت می شود و تا جایی پیش می رویم که رفتار مورد نظر بوجود آید.
فرض کنید می خواهید از این روش برای کاهش ترس کودک از اسباب بازی پشم آلوده استفاده کنید. ممکن است کودک به هر دلیلی از این اسباب بازی بترسد. شما رفتار کودک را مشاهده می کنید و هر وقت که کودک نزدیک اسباب بازی شد و در چند قدمی آن قرار گرفت، کودک را تحسین می کنید. کم کم کودک زمان بیشتری را در نزدیکی اسباب بازی می گذارند. از این به
بعد هر گاه فاصله ی کودک به اسباب بازی نزدیک تر شد، او را تشویق کنید. بعد از آن وقتی کودک کنار اسباب بازی قرار گرفت، به او توجه کنید. بعد از آن لمس کردن، سپس گرفتن و در آخر بازی کردن با اسباب بازی را تقویت کنید.
اکنون به نمونه ای از رفتارهای ناپسند که به این شکل ایجاد می شود می پردازیم. کودکی یاد گرفته است که وقتی چیزی می خواهد گریه کند. مادر، هنگام گریه کردن به کودک توجه می کند، او را نوازش کرده و شیء مورد علاقه را به او می دهد. این مادر هنگام بررسی رفتار کودکش، به این نتیجه رسیده است که مشغول تقویت رفتار گریه کردن کودکش می باشد. او تصمیم می گیرد که تقویت ها را از بین ببرد تا رفتار کودکش اصلاح شود. این بار وقتی کودک گریه کرد، مادر به او توجهی نکرد، کودک با شدت بیشتری گریه کرد، مادر نتوانست تحمل کند و کودک را در آغوش گرفت. در اینجا مادر باعث شد تا گریه کردن کودک یک درجه قوی تر شود. بار دیگر همین مسأله پیش آمد، مادر به گریه ی شدید کودک توجهی نکرد، این بود که کودک علاوه بر گریه، سر خود را به دیوار کوبید. مادر ترسیده بود که نکند اتفاقی برای کودک بیفتد. به سوی کودک دوید و او را در آغوش گرفت و تا ساعتها او را نوازش کرد. این بار از همان اول کودک به شدت گریه کرد وسر خود را به دیوار کوبید، مادر به او توجهی نکرد و کودک با شدت زیادی سر خود را به دیوار کوبید، این بود که مادر مجبور شد به کودک توجه کند. ماه ها از این قضیه
گذشت و این ماجرا به همین شکل ادامه پیدا کرد. اکنون اگر مادر به کودک توجه نکند، آن قدر سر خود را به دیوار می کوبد، تا آسیب جدی به او برسد. در صورتی که اگر همان ابتدا پس از اینکه کودک گریه اش شدیدتر می شد، باز هم مادر بی توجه بود و صبر می کرد، تا مدتی گریه ی کودک شدید و بسیار زیاد می شد و بعد از آن رفتار گریه کردن قطع می گشت. به این مسأله، «انفجار خاموشی» می گویند. یعنی قبل از اینکه رفتار به کلی حذف شود، به شکل بسیار شدید، ایجاد می شود.
اکنون می بینید که بسیاری از رفتارهای پیچیده، به صورت قدم به قدم ایجاد شده اند و ما بدون توجه باعث ایجاد آنها شده ایم. گاهی این رفتارها مطلوب هستند مثل سخن گفتن، راه رفتن و… و گاهی این رفتارها نامطلوب می باشند مثل داد و فریاد، کوبیدن سر به زمین و… این مطلب به ما نشان می دهد که در رفتار با کودکان بسیار دقیق باشیم.