[David]
مشکل: درخواست بیش از اندازه شیر در طول شب
علت: مصرف زیاد غذای آماده
»دیوید» که از زمان تولد از شیرخشک استفاده می کرد، شب ها هریک ساعت و نیم یک بار با جیغ و داد بیدار می شد و بیشتر طول روز را کج خلق و ناراحت بود. وقتی سه ماهه شد، والدینش که از این وضعیت خسته شده بودند، تصمیم گرفتند توصیه های مرا در این مورد امتحان کنند. آن ها بعداً اذعان کردند که ابتدا نسبت به توصیه ی من مشکوک و بد گمان بودند، چون تقریباً با همه ی توصیه های پیشنهاد شده در کتاب های دیگری که به آن مراجعه نموده بودند متناقض بود. با این وجود زمانی که سایر توصیه ها مؤثر واقع نشد، ناامیدی آن ها را به سمت پیروی از پیشنهاد من سوق داد. ظرف سه روز، «دیوید» سر تا سر شب را خوابید و در طول روز، شیرخورای شاد و راضی بود. این الگو به مدت دو ماه ادامه یافت. سپس هنگامی که «دیوید» در سن 5 ماهگی از ساکی که در آن می خوابید بزرگ تر شد، والدینش تصمیم گرفتند که خواهر 20 ماهه اش «آندره«(1) را به تختخواب بزرگ تری برده و تختخواب او را به «دیوید» بدهند. هنگامی که «دیوید» به تختخواب خواهرش منتقل شد نیز به خوب خوابیدن ادامه داد، اما جا به جایی از تخت بچه گانه به تختخواب بزرگ تر برای خواهرش، تبدیل به
یک معضل و منجر به هفته ها گریه ی هیستیریک و بی خوابی در شب ها شد. در حالی که وضعیت «آندره» روز به روز بدتر می شد، خستگی مادر باعث غفلت او از رژیم غذایی و برنامه روزمره ی «دیوید» شد. «دیوید» به جای غذای تازه که بخش ضروری احتیاجات غذایی اش بود، چندین شیشه غذای آماده دریافت می کرد.
مادرش حمام کردن و ماساژ دادن او در عصرها را نیز نادیده می گرفت. به زودی «دیوید» هر شب حدود ساعت 10 بیدار می شد و بدون دریافت شیر آرام نمی گرفت. اگرچه او از 6 هفته ی قبل این وعده شیر را به راحتی کنار گذاشته بود. او باز هم بدتر شد، شب وقتی خواهرش گریه می کرد، از خواب بیدار می شد. مادرش او را شب ها با شیرخشک تغذیه می نمود به طوری که سریع آرام می گرفت و به مادر اجازه می داد سراغ خواهر عصبی اش برود. تغذیه ی بیش از اندازه شب باعث شد «دیوید» کمتر از حد معمول غذاهای جامد بخورد. فقط بعد از شیر صبحش میزان کمی غذای تهیه شده از غلات، حدود دو قاشق غذاخوری موقع ناهار و موقع عصرانه دو قاشق مربا خوری غذای کودک برنج مخلوط با شیرمی خورد. این مقدار غذا بسیار کم بود و هیچ نوع پروتئینی را که برای شیرخوار 7 ماهه و دارای وزن حدود 8 کیلوگرم ضروری است، در بر نداشت. اگرچه مادر «دیوید» از سر و کله زدن با دو کودک کم خواب خسته شده بود، اما از توصیه ی من پیروی کرد و دو نوع غذای طبخ شده در منزل شامل سبزیجات و مرغ و همچنین عدس و سبزیجات تهیه کرد. بعد از دو روز از ارائه این غذا در موقع ناهار، «دیوید» دیگر شب ها کمتر درخواست شیر می کرد.
مادر به تدریج غذاهای جامد زمان ناهار او را به 6 قاشق غذاخوری سر پر غذای طبخ شده با عدس و مرغ افزایش داد و برنج عصرانه ی او را از دو قاشق چایخوری سر پر به 6 قاشق مربا خوری سر پر و مخلوط با چند قاشق غذا خوری میوه یا پوره ی سبزیجات رساند. این مقدار غذا برای شیرخواری در سن و وزن «دیوید» بسیار منطقی تر بود. اگر چه او چهار شب دیگر نیز ساعت 10 بیدار می شد اما مادرش می توانست با نوشاندن کمی آب جوشیده ی خنک او را بخواباند. ظرف سه شب دیگر «دیوید» به عادت خوابیدن از 7 شب تا 7 صبح بازگشت. به عقیده من، دلیل اصلی شب بیداری ناگهانی «دیوید» گرسنگی واقعی ناشی از عدم دریافت میزان صحیح انواع غذاهای مناسب برای سن و وزنش بود. به نظر من استفاده ی گاه و بی گاه از غذای آماده ایرادی ندارد، اما احتمال شکل گیری مشکلات خواب مربوط به تغذیه در مورد شیرخوارانی که به طور مداوم با غذاهای آماده تغذیه می کنند، بسیار زیاد است.
1) Andrea.