جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مطالعه ی موردی «مگان» در سن 12 ماهگی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

[Megan]

مشکل: چندین بار بیدار شدن در شب

علت: ایستادن

»مگان» همیشه خوب می خوابید، اما در سن 10 ماهگی ناگهان شروع کرد به این که 2 یا 3 بار در شب بیدار شود و بعد از گریه کردن در تختش بایستد. والدینش پی بردند اگرچه او می توانست با استفاده از

میله های تخت، خودش را به وضعیت ایستاده بالا بکشد، اما یاد نگرفته بود چگونه دوباره به وضعیت خوابیده برگردد. آن ها او را می خواباندند و به سرعت اتاق را ترک می کردند، «مگان» هم ظرف چند دقیقه می خوابید. حداقل یک بار و بیشتر وقت ها دو بار در شب الگوی مشابهی اتفاق می افتاد.

در سن 11 ماهگی راه رفتن «مگان» آغاز شد. اگرچه کودک بود اما بسیار محکم روی پاهایش می ایستاد و سریع یاد گرفت چگونه از کاناپه بالا و پایین برود. زمانی که والدینش متوجه شدند او می تواند این قبیل کارها را انجام دهد، تصمیم گرفتند در کمک کردن به او برای دراز کشیدن مجدد در نیمه های شب تجدید نظر کنند. شب اول تصمیم گرفتند از زمان اولین بیداریش هر 10 دقیقه یک بار به او سر بزنند اما در دراز کشیدن به او کمک نکنند. «مگان» بیش از نیم ساعت گریه کرد و والدینش سه دفعه به او سر زدند اما هر دفعه در حالی که او هنوز پایین تختش ایستاده بود، اتاقش را ترک کردند. بعد از 45 دقیقه ناگهان گریه ی «مگان» از حالت آه و ناله تبدیل به گریه ای عصبی شد. والدینش متوجه شدند اوضاع به طور جدی خراب است، با عجله به سراغش رفتند و او را در حالی یافتند که به پشت دارز کشیده بود و گوشه ی صورتش به میله های تخت گیر کرده بود و یکی از بازوهایش هم دور میله پیچیده بود.

تعادلش را از دست داده بود و آن طرف میله ها به عقب افتاده بود.

در حال افتادن بازویش گیر کرده بود و باعث شده بود صورتش محکم به گوشه ی تخت بخورد. بیش از یک ساعت طول کشید تا با بغل کردن و نوشاندن آب میوه او را آرام کنند. روز بعد کبودی بزرگ در گوشه ی صورتش پیدا شد و موجب شد والدین گناه کارش احساس بدتری داشته باشند.آن شب وقتی بیدار شد، آن ها الگوی قبلی را از سر گرفتند، مستقیم به سراغ «مگان» رفتند و به او در دراز کشیدن کمک کردند. حالا او فوری نمی خوابید و بیشتر وقت ها قبل از این که دراز بکشد باید او را بغل می کردند و آب میوه می دادند. چون «مگان» قبلاً خوب می خوابید، شب های ناآرام بر خلق و خوی او در طول روز تأثیر گذاشته بود. بسیار زود رنج شده بود، برای کوچک ترین چیزی گریه می کرد و اگر به دلخواهش عمل نمی شد، عصبانی می شد.

یک ماه قبل از این که والدینش با من تماس بگیرند، این الگو ادامه یافت. آن ها فهمیدند که مجبورند برای حل این مشکل اقدامی انجام دهند، اما به خاطر تجربه ی بدی که قبلاً از تنها گذاشتن او کسب کرده بودند، مایل نبودند «مگان» را ترک کنند تا گریه کند. توضیح دادم بسیاری از والدین دوره ای را پشت سر می گذاردند که طی آن مجبورند برای کمک کردن به نوزادشان در دراز کشیدن به سراغ او بروند، اما به ندرت شنیده ام که این کار دو یا سه بار در شب اتفاق بیافتد، و احتمال این کار نزدیک صبح که شیرخوار به خواب سبک فرو می رود، بیشتر است.

هنگامی که در مورد چرت های روز «مگان» از آن ها پرسیدم، گفتند که همیشه خوب می خوابیده و صبح 45 دقیقه، و بعد از ناهار 2 ساعت و نیم چرت می زده است. مطمئن بودم علت بیماری و ایستادن او در شب تا حدودی به خاطر این است که والدینش خواب روزش را کم نکرده اند. در بسیاری از شیرخواران بین سنین 9 تا 12 ماهگی، میزان خواب مورد نیاز کم می شود و اگر تغییری در الگوی شب ایجاد شود، والدین باید به میزان خواب شیرخوار در روز توجه کنند. به والدین «مگان» توصیه کردم هنگامی که متوجه می شوند ایستاده، به او کمک کنند بخوابد، اما در ساعت های چرت و عصرها باید او را در تختش بگذارند و با گرفتن دست هایش به میله های تخت به او کمک کنند به وضعیت خوابیده در آید. در ابتدا باید به او کمک کنند، اما زمانی که تواناتر شد باید کمک خود را کم و کم تر نمایند.

همچنین پیشنهاد کردم در سه روز آینده چرت صبح او را به 30 دقیقه کاهش دهند و سپس چرت موقع ناهار او را نیز به دو ساعت برسانند. «مگان» فقط دوبار در شب بیدار می شد و خود را بالا می کشید. در پایان هفته ی اول «مگان» بدون کمک والدینش در روز خودش را به وضعیت خوابیده در می آورد.

سپس به والدینش توصیه کردم باید در شب نیز همان شیوه ی ساعت های چرت را به کار ببرند. چند شب باید به «مگان» در خوابیدن کمک می کردند، سپس به تدریج کمک های خود را کم تر نمایند. در پایان هفته ی دوم به سراغش می رفتند، کنار تختش می ایستادند و به «مگان» می گفتند دراز بکشد، اما کمکش نمی کردند. یک هفته ی دیگر طول کشید تا «مگان» از صدا زدن والدینش در شب دست کشید. مطمئن نبودیم آیا می ایستد و دوباره می خوابد یا اصلاً بیدار نمی شود. همگی خواب خوشی داشتند و «مگان» در طول روز دوباره همان دختر کوچولوی شاد بود. هنگامی که این مشکل اولین بار به وجود می آید، والدین باید فوری به شیرخوار خود بیاموزند چگونه هنگامی که روی تخت قرار می گیرد، خودش را پائین بکشد، به طوری که وابستگی دراز مدت شکل نگیرد. همچنین اهمیت دارد که به میزان خواب شیرخوار در طول روز توجه کنیم، چرا که خواب زیاد روزانه موجب می شود، شب زمانی که به خواب سبک فرو می رود، انرژی زیادی داشته باشد.