[Daniel]
مشکل: ترس شبانه
علت: خستگی بیش از حد
»دانیل» همیشه خوب می خوابید و در 12 هفتگی خواب کامل شبانه داشت. صرف نظر از یک بار
سرماخوردگی، او هیچ وقت در طول شب بیدار نمی شد.
بنابراین وقتی مادرش این موضوع را که در 28 ماهگی شروع به بیداری شبانه می کند با من مطرح کرد، بسیار تعجب کردم. مادر «دانیل» به کتاب های متعددی درباره مراقبت کودکان مراجعه کرده و خیلی سریع تشخیص داده بود که دلیل بیداری های پسرش ترس شبانه است، نه کابوس. «دانیل» تمام رفتارهایی را که قبلاً توضیح داده شد، از خود نشان می داد. مادرش تصمیم گرفت با روشن گذاشتن همه چراغ ها تصاویری را که «دانیل» فکر می کرد دیده، برطرف سازد و در این روش از توصیه «پنه لوپه لیچ«(1) در کتاب «نوزاد و کودک«(2) استفاده می کرد. او از یک صدای آرام بخش و همان کلمات آشنا برای آرام کردن او استفاده می کرد، ولی سعی می کرد کودک را بیدار نکند. متأسفانه، بیشتر اوقات، «دانیل» خودش را با داد و فریاد زدن و پرت کردن به اطراف تخت، در شرایط بدتری قرار می داد.
وقتی وضعیت به این شکل می رسید، او آن چه را «لیچ» توصیه کرده بود، به کار می بست. یعنی صورت «دانیل» را با پارچه ای مرطوب و گرم پاک می کرد و این کار باعث بیدار شدن او می گردید.
وقتی «دانیل» بیدار می شد چیزی از ترس شبانه به یاد نداشت، اما آن چنان بیدار شده بود که مادرش برای خواباندن و آرام کردن مجدد او باید یک یا چند ساعت وقت صرف می کرد. «دانیل» پسر بچه خیلی شاد و راحتی بود که رژیم غذایی متعادلی داشت و از نظر احساسی در شرایط با ثباتی قرار داشت. ما مشکل را چندین بار بررسی و بحث کردیم، ولی نمی توانستیم دلیل ایجاد ترس را بفهمیم.
ماه ها بعد، من 5 روز نزد خانواده آن ها رفتم. در اولین شب، به طورمستقیم ترس شبانه «دانیل» را مشاهده کردم و متقاعد شدم که روشن گذاشتن همه چراغ ها و تلاش برای آرام ساختن او، او را بیشتر وحشت زده می سازد.
من برای رویارویی و حل مشکل ترس شبانه، به کتاب دکتر ریچارد فربر مراجعه کردم. روش او بر خلاف روش پنه لوپه لیچ بود. توصیه او به والدین این بود که نباید سعی به آرام کردن کودک نماید و کودک فقط در صورتی که آن ها را تشخیص دهد باید در آغوش گرفته شود. باید اجازه داد که این پرده از نمایش به خودی خود اجرا شود، چرا که وقتی کودک علائمی از آرامش و استراحت نشان می داد، والدین می توانستد به او کمک کنند که بخوابد و او را در تختش آرام سازند. همه ی این کارها را می توان بدون بیدار کردن کودک و حرف زدن با او انجام داد. مادر «دانیل» موافقت کرد که دفعه بعد که فرزندش به دلیل ترس شبانه بیدار می شود، از توصیه های
دکتر فربر پیروی نماید. او بدون روشن کردن چراغ، وارد اتاق می شد. در را کمی نیمه باز می گذاشت تا نور کافی برای دیدن او در اتاق باشد. در کنار تختش می نشست تا مطمئن شود که «دانیل» به خود صدمه نمی زند، اما با او حرف نمی زد و او را در آغوش نمی گرفت.
شب اول که مادرش این کار را کرد، «دانیل» در تختش نشست، چشمانش کاملاً باز بود و مستقیم به روبرو نگاه می کرد و به طور نامفهومی به مدت 6 دقیقه فریاد می کشید و بعد از این زمان آه بلندی کشیده و به خواب رفت. کل این برنامه به جای 1 ساعت یا بیشتر، حدود 10 دقیقه طول کشیده بود. از آن زمان به بعد، هر وقت «دانیل» ترس شبانه داشت که معمولاً یک یا دو بار در هفته بود، مادرش از روش دکتر فربر استفاده می کرد. در مورد کودکان زیر 6 سال، خستگی مفرط یکی از دلایل اصلی ترس خواب است. من به والدین «دانیل» گفتم احتمالاً دلیل ترس خواب فرزندشان همین مسئله است. در طول ملاقاتم متوجه شده بودم که ساعت خواب «دانیل» از 30 / 7 شب به حدود 9 شب تغییر یافته بود، زیرا مادرش به خاطر برگشت به سر کار وقت بیشتری را می توانست به این ترتیب صرف «دانیل» نماید. از آن جا که «دانیل» تا ساعت 9 صبح می خوابید و 12 ساعت خواب شبانه داشت، والدینش متقاعد نمی شدند که خستگی مفرط، دلیل مشکل است. به هرحال، آن ها موافقت کردند که یادداشتی از زمان هایی که «دانیل» به تخت می رفت و شب هایی که به واسطه ترس شبانه بیدار می شد، تهیه نمایند.
آن ها همچنان موافقت کردند روزهایی که مادر «دانیل» سر کار نمی رفت، او را زودتر بخوابانند.
پس از دو هفته یادداشت ها نشان می داد که یک شب دیر خوابیدن عامل بروز ترس شبانه «دانیل» نیست، اما دو شب پشت سر هم سبب بروز این مشکل می شود. از آن زمان به بعد آن ها تلاش می کردند که «دانیل» هرگز بیش از یک شب در هفته دیر نخوابد و از آن زمان به بعد او دیگر هرگز ترس شبانه نداشت.
1) Penelope Leach.
2) Baby and Child.