جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مطالعه ی موردی «روری» در سن 36 ماهگی

زمان مطالعه: 3 دقیقه

[Rory]

مشکل: بیدار شدن برای بازی در ساعات 11 و 12 شب

علت: شکلات!

اولین بار که «جنیفر«(1) با من تماس گرفت، «روی» 2 سال و 11 ماه داشت. قرار بود که او را به مهدکودک ببرند، ولی در مهدکودک اصرار بر این بود که او دیگر از پوشک استفاده نکند. «جنیفر» 2

بار سعی کرده بود استفاده از لگن بچه را به او آموزش دهد، ولی هر دو بار به گریه و اوقات تلخی ختم شده بود و «روری» اصلاً نزدیک لگن هم نمی رفت. با توجه به دو مورد شکست قبلی، مادرش مصمم بود که بتواند بار سوم موفق شود. او از من خواست که دلیل این امر را پیدا کنم که چرا با وجود این که «روری» علائم فیزیکی کنترل مثانه را داشت و از نظر ذهنی دستورات داده شده را درک می کرد، اما تلاش های قبلی با شکست مواجه شده بود. بعد از 10 دقیقه گفتگو با «جنیفر» متوجه شدم دلیل این که آموزش استفاده از لگن در هر دو بار ناموفق بوده خیلی واضح است.

اگرچه «جنیفر» فکر می کرد که از تمام توصیه های مکتوب من در کتاب «آموزش استفاد از لگن در یک هفته«(2) پیروی کرد، ولی نکته خیلی مهمی را نادیده گرفته بود و آن این بود که کودک باید تمایل به در آوردن لباس را از خود نشان داده و قادر به بالا و پائین کشیدن شلوارش باشد.

»روری» در هر دو بار آموزش، هنوز توسط والدینش لباس می پوشید و لباس هایش را در می آورد و من مطمئنم که آموزش دو مهارت هم زمان برای او خیلی خسته کننده بود و همین امر دلیل نافرمانی از امر آموزش شده بود. به «جنیفر» توصیه کردم آموزش استفاده از لگن را به مدت 2 هفته کنار گذارد و چیزی در این مورد نگوید، در عوض باید به «روری» یاد می داد که چگونه خودش لباس هایش را درآورده و بپوشد. پیشنهاد کردم که از یک جدول ستاره با 3 نوع فعالیت شروع کند.

در یکی از ستون ها باید مهارت هایی قرار می گرفت که «روری» برآنها تسلط داشت. به این ترتیب خیلی سریع متوجه می شد که اگر کاری انجام دهد ستاره ای دریافت می کند.

از آنجا که «روری» خیلی سر سخت بود، پیشنهاد کردم «جنیفر» به او توضیح دهد که اگر 4 ستاره در جدولش بگیرد، بعد از عصرانه اش، به او 2 تکه شکلات می دهد.

او 2 تکه شکلات بعد از عصرانه گرفت و ساعت 7 شب خیلی راحت خوابید. همان شب، «روری» ساعت 11 شب در حالی که والدینش را ترسانده بود، از خواب بیدار شد. او نه ناراحت و نه گیج بود، بلکه بسیار شاداب و سرحال بود و دلش می خواست پر حرفی کرده و بازی کند.

حدود 1 ساعت طول کشید تا والدینش دوباره او را بخوابانند. در 6 شب بعدی این برنامه همچنان اتفاق می افتاد. او خوشحال و خندان بیدار می شد و قبل از این که بخوابد، دلش می خواست به مدت 1 ساعت بازی کند.

والدینش سخت متحیر بودند، زیرا صرف نظر از زمان بیماری، او از حدود 4 ماهگی 12 ساعت خواب عمیق داشت.

در شب هفتم، مادر «جنیفر» به خانه آن ها آمد و دور میز شام، درباره ی علت بروز بیداری های آخر شب «روری» بحث کردند. مادر «جنیفر» متقاعد شده بود که دلیل بروز مشکل، 2 تکه شکلاتی است که در طول 7 شب گذشته بعد از عصرانه به او داده شده است. آن ها تصمیم گرفتند که شب بعد به جای شکلات به «روری» بیسکویت کوچکی بدهند. در کمال تعجب، «روری» آن شب و شب های بعد تمام شب را خوابید و اصلاً بیدار نشد.

مادر بزرگ و والدین او متقاعد شده بودند که دلیل بیداری های ناگهانی او، شکلات بوده، من هم با آن ها موافق بودم.

ظاهراً برادر بزرگ «جنیفر» هم وقتی بچه بوده، نسبت به شکلات حساس بوده و حتی تکه ی کوچکی شکلات، او را بیش از حد فعال می ساخته است.

در شروع مشاوره، من از «جنیفر» سؤال کردم که آیا «روری» به شکلات عکس العمل نشان داد. او گفت که «روری» زیاد شکلات نمی خورد و عکس العمل خاصی از او به خاطر نمی آورد. در جلسه ی مشاوره ی بعدی معلوم شد که «روری» قبلاً هیچ وقت اواخر شب شکلات نمی خورده است.

من همواره معتقد بوده ام که غذاهای خاص می توانند روی خواب نوزادان و کودکان نوپا تأثیر گذارند و بعد از این مشاوره، نه تنها روی مواد غذایی و خوراکی که میزان قند خون را به طور موقت بالا می برند، دقت بیشتری می کردم، بلکه زمان دادن این خوراکی ها را نیز در نظر می گرفتم. در حقیقت ارتباطی بین او دو وجود دارد و توصیه من به والدینی که با بیداری های با نشاط کودکانشان مثل بیداری های «روری» مواجه می شوند، این است که فهرست کاملی از خوراکی هایی که باعث افزایش میزان قند خون می شود تهیه نمایند.


1) Jennifer.

2) potty Training in One Week.