رفتار بشر تابع تمامیت وجود اوست. بدین معنى که روان، تابع تن و بالعکس تن تابع روان مىباشد. هیچ رفتارى جداگانه و در خلأ انجام نمىگیرد و هیچ عملى مستقل از سایر اعمال و خصوصیات موجود، بروز نمىکند.
مثلا اگر فردى قبل از خوردن غذا عصبانى بوده و یا ناراحتى شدید دیگرى داشته باشد مسلما آن لذتى را که از غذا در موارد مناسب مىبرد نخواهد برد.
بدین جهت مشاهده مىگردد عمل غذا خوردن و لذت بردن از آن به خودى خود مستقلا نباید ارزیابى شود، بلکه حالات روانى موجود نیز باید مورد توجه باشند.
به طور کلى باید بگوییم که ناراحتیهاى جسمانى، اختلالات روانى را باعث مىشوند. و بالعکس نارسایىهاى روانى سبب بروز علائم جسمى خواهند شد.
و همچنین معلوم شده است که یکى از دلایل اصل زخم معده ناراحتىهاى عاطفى است.
و یا شخصى که از موهبت سلامت جسمانى برخوردار نیست اغلب کج خو و عصبانى و احساساتى مىباشد. على علیهالسلام مىفرماید:
جسم آدمى شش حالت دارد: سلامت و مرض، مرگ و حیات،
خواب و بیدارى. جان آدمى نیز داراى این شش حالت است: حیات جان علم است و مرگش جهل، مرض جان، شک و تردید است و سلامتش یقین، خواب جان غفلت و بى خبرى است و بیداریش حفظ و مراقبت است. سعادت و خوشبختى نصیب کسى است که جانش به علم زنده و با یقین سالم و با مراقبت بیدار باشد.(1)
اسلام تفکر و به کار انداختن عقل و مطالعهى کتاب خلقت را بهترین و بزرگترین عبادت شناخته است و در این باره آیات و اخبار بسیارى رسیده است»
دکتر«تور من برایس»مىنویسد:
قلب شاد کار دارو را مىکند. و هیچ دارویى با این دارو قابل مقاسه نیست.
على علیهالسلام مىفرماید:
ذکر الله جلاء الصدور و طمانیة القلوب(2)
یاد خدا بودن رنگ شبهه را از آئینه دل مىزداید و قلبها را آرامش مىبخشد.
على علیهالسلام در مورد راه درمان روان(روانکاوى، روانشناسى بالینى)مىفرماید:
الطریق الى شفاء القلوب: ان هذه القلوب تمل کما تمل الابدان، فابتغوا لها طرائف الحکم.(3)
همانا این دلها مانند بدنها افسرده مىشوند. پس براى شادابى دلها، سخنان زیباى حکمت آمیز را بجویید.
دکتر«ا – ج – کروئین»مىگوید: غصه خوردن موقوف.(4)
وى براى رفع غم و غصه از وجود انسان توصیههایى نموده است که عبارتند از:
1- پر کردن ذهن از مطالب مفید و مؤثر و مثبت
2- آسان گرفتن زندگى و تحلیل احتیاجات خود
3- مبارزه با خودخواهى
4- محل واقعى خود را به عنوان عضوى از خانواده و اجتماعى تشخیص دادن
5- وسیله کار اسباب معالجه خود را فراهم آوردن
6- تأسف گذشته را نخوردن
7- پرهیز از سستى و تنبلى
8- در نهایت غصه خوردن در آخرین تجزیه و تحلیل، نوعى از الحاد و انکار احتیاج آدمى به وجود خداست. مثل اینکه شخص بگوید: هرگز کار من بهتر از این نخواهد شد، زیرا خداى نیست که به یارى من بشتابد.
ولى کسى که توکل بر خدا مىکند از هیچ مشکلى هراس به دل راه نمىدهد.
و راضى به رضاى خدا است زیرا:
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَزیزاً حَکیماً(5)
همانا خدا مقتدر است و کارش از روى حکمت است.
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیراً(6)
خدا به همه چیز دانا و از همه سرائر خلق آگاه است.
وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَلیمٌ(7)
خداوند بر احوال بندگان دانا و بردبار است.
پس باید گفت:
أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ(8)
من کار خود را به خدا وا مىگذارم که او کاملا بر احوال بندگان آگاه است.
دکتر«گیلوردهاوزر»پزشک جراح و نویسندهى محقق مىگوید:
«خواب عمیق و راحت»یک عطیه آسمانى است که، خداوند به انسان ارزانى داشته است. هیچ چیز مثل یک خواب راحت، انسان را سر زنده و راحت نمىکند، و به عمر طولانى نمىرساند.(9)
قرآن مىفرماید:
أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ(10)
«آیا آنها ندیدند که ما شب را براى آرامش آنها قرار دادیم، و روز را روشنى بخش، بدرستى که در این آیات نشانههایى است براى کسان که ایمان آوردند.
و همچنین در آیهاى دیگر مىفرماید:
وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً(11)
و خواب را براى شما مایهى قوام حیات و استراحت قرار دادیم.
شناختن محدودیتها
یکى از اصول مهم بهداشت روانى، این است که شخص باید
مستقیما با واقعیت زندگ روبرو شود. براى رسیدن به این مقصود نه تنها باید عوامل خارجى را بشناسیم و قبول کنیم، بلکه ضرورى است که شخصیت خود را آن طور که واقعا هست قبول نمائیم.
کشمکش و خصومت با واقعیت، اغلب سبب بروز اختلال روانى مىگردد.
شخص سالم در عن حالى که از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده مىکند.
به محدودیتها و نواقص جسمى و روانى خود نیز آشناى دارد.
براى هر فردى لازم است که بداند، حدود استعدادهاى او چقدر است.
و اگر این حد پایین است باید سعى کند از حداقل امکانات که دارد حداکثر استفاده را نماید و در محدوده استعداد خود قانع باشد بیشتر از وسعش انتظار نداشته باشد. زیرا فشار بیش از حد جسم و روح را در معرض آسیب قرار مىدهد.
1) بحار، جلد 14، ص 398.
2) از پندهاى على علیهالسلام در نهج البلاغه، حکمت 432.
3) از پندهاى على علیهالسلام در نهج البلاغه، حکمت 91.
4) کلیدهاى خوشبختى ص 327.
5) نساء / 56.
6) نساء / 35 لقمان / 34، حجرات / 13، تحریم /.
7) نساء / 12، حج / 59، احزاب / 51.
8) مؤمن / 44.
9) از کتاب راز جوان ماندن، احمد صادقى اردستانى.
10) نمل / 86.
11) نباء / 9.