دورهى سوم کودکى معمولا از حدود 6 سالگى تا 11 سالگى ادامه مىیابد. در این دوره شخصیت کودک سازمان یافتهتر و پیچیدهتر مىشود و کودک به صورت فردى مستقل در مىآید. تغییرات شگرف و رشدى سریع از نظر جسمانى و تواناییهاى ذهنى و روانى و نیز قابلیتهاى اجتماعى در کودک به وجود مىآید.
هرگاه رشد کودک متناسب با سن او باشد، به نظر مىرسد که
او برخوردار از سازگاریهاى لازم است و انتظارات اجتماعى را برآورده مىسازد.
بین رشد جسمانى و روانى، بلکه در رشد جسمانى اندامهاى مختلف بدن و ابعاد گوناگون رشد ذهنى، روانى نیز هماهنگى وجود دارد.
بنابراین وظیفهى اولیاء و مربیان است که در خانه و مدرسه، زمینههاى مساعد رشد و تکامل مطلوب کودک را هر چه بیشتر و بهتر فراهم آورند. زیرا عدم هماهنگى، زمینه مساعدى براى ایجاد درگیرى و ناراحتیهاى روحى و روانى و برهم زدن سلامت روح که در نهایت منجر به بیمارى جسمى مىشود را به وجود خواهد آورد.
کودک در این دوره از طریق تجربیات ذهنى و حواس خود براى درک و شناخت هر چه بهتر به جست و جو پرداخته، یافتههاى خویش را براى ارزیابى – استدلال و تفکر، در حافظه ذخیره مىکند.
رفتار شناختى کودک حسى و حرکتى است با افزایش وسعت تفکر که عمدتا توسط سعى و تلاش کودک انجام مىگیرد.
کودک به عمق کارى که انجام مىدهد مىنگرد و آن را طبقه بندى و تفکیک نموده به جاى توجه به ظاهر اشیاء به واقعیت آنها مىپردازد.
لذا پدر و مادر که بهترین و مهمترین الگو براى فرزندان مىباشند باید صفات و کمالات اخلاقى را عملا به آنها یاد بدهند.
زیرا نقش بستن بر ذهن کودک همچون نقش بر روى سنگ مىباشد.
رسیدن به سن دبستانى براى کودک به منزله ورود به یک دنیاى جدید و گسترده و دست یابى به یک شبکهى ارتباطات اجتماعى است.
خانه، مدرسه، همسایگى، گروه همسالان و اجتماع تعامل و تأثیر پذیرى متقابل دارد که این امر به پیشرفت و تکامل کودک مىانجامد.
سعى و تلاش مثبت و متعالى در این دوره راهگشاى رشد و نمو سالم اجتماعى کودک است.
چنانچه انتظارات محیط اطراف از او شدید، نامعقول، ناگهانى، مبهم، سنگینتر از تواناییها و خشک و بى روح باشد. بى شک کودک را وادار به لجاجت – مبارزه – پرخاشگرى – مقاومت مىنماید و در نتیجه این درگیریهاى روحى و روانى سلامت و بهداشت او را نامتعادل مىکند.
و عوارض غیر قابل جبرانى را در او پدید مىآورد.
روابط والدین با کودک و روابط خواهر و برادر با کودک یکى از عوامل مهم و مؤثر در شکل گیرى شخصیت و رشد عاطفى اوست.
بسیارى از خصوصیات آنان مانند صداقت، صمیمیت، نوع دوستى، کمک و همیارى، رقابت و حسادت و از همه مهمتر مسائل اخلاقى و معنوى دینى… را مىآموزد.
اثر روانى این رابطه بیشتر میان سنین 3 تا 9 سالگى است.
هر اندازه روابط کودک با خواهر و برادر و والدین صمیمانهتر و محبت آمیزتر باشد کودک از آرامش روانى و اعتماد به نفس بیشترى برخوردار خواهد بود. و برعکس هر چه رابطه خصمانهتر، نامعقولانهتر باشد، کودک اعتماد به نفس خود را از دست مىدهد، دچار آشفتگیها و درگیریهاى روحى و در نتیجه بیماریهاى روانى و جسمانى را در پى خواهد داشت. و اگر توجه نشود ممکن است عوارض وخیمترى و غیرقابل جبرانى را به بار بیاورد. لذا اولیاء و مربیان باید با عمل خود افراد را به نیکیها دعوت کنند نه با زبان)